گنجور

شمارهٔ ۳۳ - شکایت از اوضاع و مدح عمید حسن

هیچ کس را غم ولایت نیست
کار اسلام را رعایت نیست
نیست یک تن درین همه اطراف
که درو وهن را سرایت نیست
کارهای فساد را امروز
حد و اندازه ای غایت نیست
می کنند این و هیچ مفسد را
بر چنین کارها نکایت نیست
نیست انصاف را مجال توان
عدل را قوت حمایت نیست
زین قوی دست مفسدان ما را
دست و تمکین یک جنایت نیست
آخر ای خواجه عمید حسن
از تو این خلق را عنایت نیست
از همه کارها که در گیتی است
هیچ کس را چو تو هدایت نیست
چه شد آخر نماند مرد و سلاح
علم و طبل نی و رایت نیست
لشکری نیست کار دیده به جنگ
کار فرمای با کفایت نیست
این همه هست شکر ایزد را
از چنین کارها شکایت نیست
چه کنم من که مر شما را بیش
هیچ اندیشه ولایت نیست
به چنین عیب های عمر گذار
غم و رنج مرا نهایت نیست
جان شیرین خوشست و چون بشود
از پس جان به جز حکایت نیست
این همه قصه من همی گویم
از زبان کسی روایت نیست
وین معونت که من همی خواهم
دانم از جمله جنایت نیست
شد ولایت صریح تر گفتم
ظاهر است این سخن کنایت نیست
آیتی آمده درین به شما
گرچه امروز وقت آیت نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ کس را غم ولایت نیست
کار اسلام را رعایت نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس به فکر رهبری و هدایت نیست و به وظایف اسلامی توجهی نمی‌کند.
نیست یک تن درین همه اطراف
که درو وهن را سرایت نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس در این همه مکان وجود ندارد که از آسیب و کمبود مصون باشد.
کارهای فساد را امروز
حد و اندازه ای غایت نیست
هوش مصنوعی: امروزه هیچ حد و مرزی برای کارهای نادرست وجود ندارد.
می کنند این و هیچ مفسد را
بر چنین کارها نکایت نیست
هوش مصنوعی: این کارها را انجام می‌دهند و هیچ‌گونه توضیحی درباره فسادهای موجود نیست.
نیست انصاف را مجال توان
عدل را قوت حمایت نیست
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که در شرایط کنونی، عدل و انصاف به خوبی و قدرت اجرا نمی‌شوند و جایی برای حمایت از آن‌ها وجود ندارد. به عبارتی، شرایط به گونه‌ای است که نمی‌توان به درستی عدالت را برقرار کرد.
زین قوی دست مفسدان ما را
دست و تمکین یک جنایت نیست
هوش مصنوعی: ما به دلیل قدرت بالای مفسدان، نمی‌توانیم در برابر آن‌ها توان و قدرتی برای انجام کارهای نادرست پیدا کنیم.
آخر ای خواجه عمید حسن
از تو این خلق را عنایت نیست
هوش مصنوعی: ای خواجه عمید حسن، آخر این چیزهایی که مردم انتظار دارند، از تو خبری نیست.
از همه کارها که در گیتی است
هیچ کس را چو تو هدایت نیست
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا به اندازه تو راهنمایی و هدایت کننده نیست و کسی نمی‌تواند به این اندازه در کارها راه را نشان دهد.
چه شد آخر نماند مرد و سلاح
علم و طبل نی و رایت نیست
هوش مصنوعی: چرا آخر کسی باقی نمانده است و نه سلاح علم وجود دارد و نه صدای طبل و نه پرچم؟
لشکری نیست کار دیده به جنگ
کار فرمای با کفایت نیست
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده که نیرویی برای نبرد وجود ندارد و کسی که توانایی لازم را دارد تا رهبری کند، در دسترس نیست.
این همه هست شکر ایزد را
از چنین کارها شکایت نیست
هوش مصنوعی: این همه نعمت‌هایی که خداوند به ما عطا کرده، باعث می‌شود که از چنین چیزهایی شکایتی نداشته باشیم.
چه کنم من که مر شما را بیش
هیچ اندیشه ولایت نیست
هوش مصنوعی: چه کنم که هیچ توجه و فکر خاصی به شما ندارم؟
به چنین عیب های عمر گذار
غم و رنج مرا نهایت نیست
هوش مصنوعی: عمر من پر از مشکلات و درد و غم است و به نظر می‌رسد که هیچ‌گاه این رنج‌ها به پایان نمی‌رسد.
جان شیرین خوشست و چون بشود
از پس جان به جز حکایت نیست
هوش مصنوعی: زندگی شیرین و دلپذیر است، اما وقتی که زندگی تمام می‌شود، تنها خاطرات و داستان‌ها از آن باقی می‌ماند.
این همه قصه من همی گویم
از زبان کسی روایت نیست
هوش مصنوعی: من این همه داستان را می‌گویم، اما این روایت از زبان شخص دیگری نیست و مال خودم است.
وین معونت که من همی خواهم
دانم از جمله جنایت نیست
هوش مصنوعی: این مدد و یاری که من می‌طلبم، جزو بدی‌ها و جنایت‌ها نیست.
شد ولایت صریح تر گفتم
ظاهر است این سخن کنایت نیست
هوش مصنوعی: ولایت به وضوح روشن‌تر شده است. واضح است که این سخن اشاره‌ای ندارد و به طور مستقیم بیان شده است.
آیتی آمده درین به شما
گرچه امروز وقت آیت نیست
هوش مصنوعی: به شما پیامی رسیده است، هرچند که شاید در حال حاضر زمان مناسبی برای شنیدن آن نباشد.