گنجور

شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن

ای سرد و گرم دهر کشیده
شیرین و تلخ دهر چشیده
اندر هزار بادیه گشته
بر تو هزار باد وزیده
بی حد بنای آز کشفته
بی مر لباس صبر دریده
در چند کارزار فتاده
در چند مرغزار چریده
اقلیم ها به نام سپرده
در دشت ها به وهم دویده
در سمج های حبس نشسته
با حلقه های بند خمیده
در بحرها چو ابر گذشته
در دشت ها چو باد تنیده
بی بیم در حوادث جسته
بی باک با سپهر چخیده
اندوه بوته تو نهاده
واندیشه آتش تو دمیده
گردون تو را عیار گرفته
یک ذره بر تو بار ندیده
اعجاز گفته تو شنوده
انصاف کرده تو گزیده
سحر آمده به رغبت و اشعارت
از تو به گوش حرص شنیده
باغیست خاطر تو شکفته
شاخیست فکرت تو دمیده
هر کس بری ز شاخ تو برده
هر کس گلی ز باغ تو چیده
وان سر بریده خامه بی حبر
رزق تو از تو باز بریده
افزون نمی کند ز لباده
برتر نمی شود ز ولیده
وان کسوتی که بختت رشته ست
نابافته ست و نیم تنیده
تا چند بود خواهی بی جرم
در کنج این خراب خزیده
لرزان به تن چو دیو گرفته
پیچان به جان چو مار گزیده
چهره ز زخم درد شکسته
قامت ز رنج بار خمیده
جان از تن تو چست گسسته
هوش از سر تو پاک رمیده
چشمت ز گریه جوی گشاده
جسمت به گونه زر کشیده
ادبار در دم تو نشسته
افلاس بر سر تو رسیده
نه پی به گام راست نهاده
نه می به کام خویش مزیده
اشک دو دیده روی تو کرده
نار چهار شاخ کفیده
گویی که دانه دانه لعلست
زو قطره قطره خون چکیده
از بهر خوشه ای را بسیار
بر خویشتن چونال نویده
در چشم تو امید گلی را
صد خار انتظار خلیده
شمشیر سطوت تو زده زنگ
شیر عزیمت تو شمیده
سرو طراوت تو شکسته
روز جوانی تو پریده
بر مایه سود کرد چه داری
ای تجربت به عمر خریده
حق تو می نبیند بینی
این سرنگون به چندین دیده
حال تو بی حلاوت و بی رنگ
مانند میوه ایست مکیده
هم روزی آخرت برساند
ایزد بدانچه هست سزیده
مسعود سعد چند لبی ژاژ
چه فایده ز ژاژ لبیده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات فعولن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سرد و گرم دهر کشیده
شیرین و تلخ دهر چشیده
هوش مصنوعی: تو در جریان زندگی، هم شیرینی‌ها و هم تلخی‌ها را تجربه کرده‌ای و با تمام سختی‌ها و خوشی‌های زمانه آشنا هستی.
اندر هزار بادیه گشته
بر تو هزار باد وزیده
هوش مصنوعی: در میان هزاران جاده و مکان، هزاران نسیم و باد به سمت تو وزیده است.
بی حد بنای آز کشفته
بی مر لباس صبر دریده
هوش مصنوعی: بدون هیچ مرزی، بنیاد آز و خواسته‌ها گسترش یافته است و لباس صبر چاک خورده و از هم گسسته شده است.
در چند کارزار فتاده
در چند مرغزار چریده
هوش مصنوعی: در چند میدان نبرد و در چند دشت و مرتع، به سختی رنج کشیده و تلاش کرده‌ام.
اقلیم ها به نام سپرده
در دشت ها به وهم دویده
هوش مصنوعی: سرزمین‌ها به نام‌های مختلف در دشت‌ها پراکنده شده‌اند و به نوعی در خیال و تصورات مردم جا دارند.
در سمج های حبس نشسته
با حلقه های بند خمیده
هوش مصنوعی: در زندان، در حالتی خسته و ناامید نشسته‌ام و زنجیرهای بسته شده به من، بسیار تنگ و سنگین است.
در بحرها چو ابر گذشته
در دشت ها چو باد تنیده
هوش مصنوعی: در دریاها مانند ابری که در حال حرکت است، و در دشت‌ها مانند بادی که در حال وزیدن است، بی‌وقفه و آزادانه می‌روم.
بی بیم در حوادث جسته
بی باک با سپهر چخیده
هوش مصنوعی: در برابر حوادث بی‌پروا و بدون ترس عمل کرده و به طرز جسورانه‌ای با جهان و مشکلاتش روبرو می‌شود.
اندوه بوته تو نهاده
واندیشه آتش تو دمیده
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل تو است، مانند بوته‌ای است که در آن گذاشته شده و تفکر و اندیشه‌ات مانند آتش بر آن دمیده است.
گردون تو را عیار گرفته
یک ذره بر تو بار ندیده
هوش مصنوعی: آسمان تو را آزمایش کرده، اما حتی یک ذره بر تو اثر منفی نگذاشته است.
اعجاز گفته تو شنوده
انصاف کرده تو گزیده
هوش مصنوعی: کلام تو از اعجاز خاصی برخوردار است و شنونده با انصاف به آن گوش می‌دهد و انتخاب درستی کرده است.
سحر آمده به رغبت و اشعارت
از تو به گوش حرص شنیده
هوش مصنوعی: صبح با کمال میل سر رسیده و اشعار تو با اشتیاق به گوش همگان می‌رسد.
باغیست خاطر تو شکفته
شاخیست فکرت تو دمیده
هوش مصنوعی: در ذهن تو، باغی زنده و شکوفا وجود دارد که به مانند درختی است که بر اثر اندیشه‌ات به بار نشسته است.
هر کس بری ز شاخ تو برده
هر کس گلی ز باغ تو چیده
هوش مصنوعی: هر کسی که از درخت تو میوه‌ای چیده یا گلی از باغ تو گرفته، بی‌تردید از نعمت‌های تو بهره‌مند شده است.
وان سر بریده خامه بی حبر
رزق تو از تو باز بریده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حتی اگر سر بریده‌ای وجود داشته باشد و نتواند به درستی عمل کند، باز هم معیشت و روزی تو از خود تو جدا نمی‌شود و به نوعی به تو وابسته است.
افزون نمی کند ز لباده
برتر نمی شود ز ولیده
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که از لایهٔ ظاهری یا زرق و برق چیزی نمی‌توان به مقام یا ارزش واقعی آن اضافه کرد. به عبارت دیگر، ظواهر و لباس‌ها نمی‌توانند کیفیت یا ارزش درونی یک شخص یا چیز را تغییر دهند.
وان کسوتی که بختت رشته ست
نابافته ست و نیم تنیده
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که لباس‌هایی که به تو تعلق دارند و در واقع شایستگی‌ها و شرایط زندگی‌ات را نشان می‌دهند، هنوز به طور کامل و کامل‌تر به تو نرسیده‌اند و وضعیت تو ناتمام و ناقص باقی مانده است. یعنی هنوز نتوانسته‌ای به هدف‌ها و آرزوهایت به طور کامل دست یابی.
تا چند بود خواهی بی جرم
در کنج این خراب خزیده
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی بدون هیچ دلیلی در این گوشه مخفی بمانی؟
لرزان به تن چو دیو گرفته
پیچان به جان چو مار گزیده
هوش مصنوعی: بدن لرزان و پریشان حال است، همچون موجودی ترسناک، و درونش به شدت آشفته است، همانند ماری که نیش زده شده.
چهره ز زخم درد شکسته
قامت ز رنج بار خمیده
هوش مصنوعی: صورتش از جراحت‌ها زخم‌زده و قامتش به خاطر رنج و سختی‌ها خمیده شده است.
جان از تن تو چست گسسته
هوش از سر تو پاک رمیده
هوش مصنوعی: زندگی‌ات از تن تو جداست و عقل و هوش تو به طرز عجیبی فراری شده‌اند.
چشمت ز گریه جوی گشاده
جسمت به گونه زر کشیده
هوش مصنوعی: چشمانت مانند جویبار از اشک پر شده و بدنت به زیبایی همچون طلا شکل گرفته است.
ادبار در دم تو نشسته
افلاس بر سر تو رسیده
هوش مصنوعی: مشکلات و نامیدی به وفور در نزدیکی تو حضور دارد و سختی‌ها بر زندگی‌ات سایه افکنده‌اند.
نه پی به گام راست نهاده
نه می به کام خویش مزیده
هوش مصنوعی: نه قدمی درست برداشته و نه لذتی از می نوشیدن به خود اضافه کرده است.
اشک دو دیده روی تو کرده
نار چهار شاخ کفیده
هوش مصنوعی: چشمان من به خاطر تو مانند آتش شعله‌ور شده‌اند و اشک‌هایم شبیه به شعله‌های آتش می‌سوزند.
گویی که دانه دانه لعلست
زو قطره قطره خون چکیده
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که این اشعار اشاره به زیبایی و ارزشمندی دارد، به گونه‌ای که هر دانه به مانند یک سنگ قیمتی و هر قطره به مانند خون می‌باشد که از دل و وجود شخصی برآمده است. از این رو، می‌توان به عمق احساس و زیبایی زندگی پی برد.
از بهر خوشه ای را بسیار
بر خویشتن چونال نویده
هوش مصنوعی: به خاطر یک خوشه، هیچگاه بر خود منت نگذار.
در چشم تو امید گلی را
صد خار انتظار خلیده
هوش مصنوعی: در چشمان تو امیدی وجود دارد که مانند گل است، اما در کنار آن، سختی‌ها و موانع زیادی هم وجود دارد که به انتظار نشسته‌اند.
شمشیر سطوت تو زده زنگ
شیر عزیمت تو شمیده
هوش مصنوعی: قدرت و جسارت تو به قدری زیاد است که مانند شمشیری برنده، بر اراده و عزم شیر قوی می‌تازد.
سرو طراوت تو شکسته
روز جوانی تو پریده
هوش مصنوعی: تنهایی و شادابی تو نابود شده و روزهای جوانی‌ات به پایان رسیده‌اند.
بر مایه سود کرد چه داری
ای تجربت به عمر خریده
هوش مصنوعی: تجربه‌ای که در طول عمرت به دست آورده‌ای، به تو کمک می‌کند که با نعمت‌ها و فرصت‌ها به درستی برخورد کنی.
حق تو می نبیند بینی
این سرنگون به چندین دیده
هوش مصنوعی: حق تو، تو را با نگاه‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون می‌بیند، حتی وقتی که سرنگون و ذلیل هستی.
حال تو بی حلاوت و بی رنگ
مانند میوه ایست مکیده
هوش مصنوعی: تو حالتی بی‌طعم و بی‌رنگ داری، مانند میوه‌ای که آبش کشیده شده و طعمش را از دست داده است.
هم روزی آخرت برساند
ایزد بدانچه هست سزیده
هوش مصنوعی: خداوند در روز قیامت به هر کسی پاداش مناسب کارهایش را خواهد داد.
مسعود سعد چند لبی ژاژ
چه فایده ز ژاژ لبیده
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که صحبت بیهوده و اضافی کنی، در نهایت فایده‌ای ندارد و تنها به وقت تلف کردن می‌ماند.

حاشیه ها

1392/05/24 02:07
کپه مرگ

چخیدن میشود کوشش کرون و نیز همانند اینجا ستیز کردن

1392/05/24 12:07
امین کیخا

کشفته بر وزن شکفته وارون شکفته است یعنی پژمریده

1392/05/24 12:07
امین کیخا

با او نمی توانی که چخی ! یعنی حریف او نیستی

1392/05/24 12:07
امین کیخا

نویدن یعنی لرزیدن و گریستن ، نال هم که نی است پس نال نویدن یعنی نی جنبنده و صحنه خلنگ زار را در وزیدن باد به یاد ادم می اورد ، بسیار زیباست ! زهی شکر پاره فارسی

1392/05/24 12:07
امین کیخا

دوست دارم هنگامی که کسی این شعر را می خواند نگو ید که این کلمات دیگر وجود ندارند بلکه جوانمردانه و ازادمردانه بگوید من فارسی نمی دانم ، من خستو می شوم ، با درود به مسعود سعد زباناور

1392/05/24 20:07
پژمریده!

معانی مزیده ،کفیده وشمیده به ترتیب میشود چشیده ،شکافته و بوییده

1392/05/24 20:07
لهیده

لییدن یعنی جویدن و ژاژ لییدن همان ژاژ خاییدن است و کنایه از سخن بیهوده راندن ژاژ هم که میدانیم خاریست بیمزه که در بیابان میروید و شترها آن را میجوند ولی نمی بلعند

1392/05/24 21:07
امین کیخا

شمیدن غش کردن است

1392/05/24 21:07
شغاد!

بله ترسیدن و رمیدن و آشفتن هم میشود

1397/07/11 04:10
مجتبی

وزن شعر (مفعول فاعلات فعولن) صحیح است.

1398/10/17 21:01
محمدحسین آراسته

در مصراع دوم بیت دوم "باد" به اشتباه "بادیه" نوشته شده.
بر تو هزار باد وزیده صحیح است

1403/10/21 11:12
مرضیه رضایی

بنظر می رسد بیت 21 مصرع اول واژه چست درست است .