گنجور

شمارهٔ ۵۸

خوشا قدح نبیذ بوشنجه
هنگام صبوح، ساقیا، رنجه
نه نرد و نه تخته نرد پیش ما
نه محضر و نه قباله و بنجه
نظاره به پیش در کشیده صف
چون کافر روم بر در گنجه
خنیاگر ایستاد و بربطزن
از بس شکفه شده در اشکنجه
وان رطل گران یک منی ما را
چون ماه سه و دو پنج در پنجه
برداشته ما حجاب شرم از رخ
گه شادی و گه نشاط و گه غنجه
اندر شده چشم ما به خواب خوش
چشم حدثان به وادی طنجه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا قدح نبیذ بوشنجه
هنگام صبوح، ساقیا، رنجه
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که در صبح به نوشیدنی خوشمزه‌ای دسترسی دارد، ای ساقی، زحمت نکشید.
نه نرد و نه تخته نرد پیش ما
نه محضر و نه قباله و بنجه
هوش مصنوعی: ما نه بازی نرد داریم، نه تخته نرد، نه مدرکی برای ازدواج و نه شاهدی برای آن.
نظاره به پیش در کشیده صف
چون کافر روم بر در گنجه
هوش مصنوعی: به جلو نگاه کن، صفی مانند کافران تشکیل داده‌ام و به در گنجینه می‌روم.
خنیاگر ایستاد و بربطزن
از بس شکفه شده در اشکنجه
هوش مصنوعی: خواننده موسیقی توقف کرده و نوازنده‌ی ساز به قدری شگفت‌زده شده که در اثر زیبایی و لطافت موسیقی، به حالت حیرت و شگفتی افتاده است.
وان رطل گران یک منی ما را
چون ماه سه و دو پنج در پنجه
هوش مصنوعی: ما چون ماهی هستیم که در دست داریم، که هر رطل سنگینی از ما یک من به حساب می‌آید و این سنگینی برای ما معادل سه و دو پنجه است.
برداشته ما حجاب شرم از رخ
گه شادی و گه نشاط و گه غنجه
هوش مصنوعی: ما حجاب شرم را از چهره خود برداشته‌ایم، گاهی شاد و خوشحال هستیم و گاهی با نشاط و سرزندگی در حال غنچه‌زنی هستیم.
اندر شده چشم ما به خواب خوش
چشم حدثان به وادی طنجه
هوش مصنوعی: چشم ما به خواب خوش رفته و در آن خواب، خیال‌های شیرین و زیبا به سر می‌زند.