شمارهٔ ۴۹ - در وصف شراب فرماید
ای باده! فدای تو همه جان و تن من
کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی
بیداری من با تو خوشست و وسن من
با تست همه انس دل و کام حیاتم
با تست همه عیش تن و زیستن من
هر جایگهی کآنجا آمد شدن تست
آنجا همه گه باشد آمد شدن من
وانجا که تو بودستی ایام گذشته
آنجاست همه ربع و طلول و دمن من
ای باده خدایت به من ارزانی دارد
کز تست همه راحت روح و بدن من
یا در خم من بادی یا در قدح من
یا در کف من بادی، یا در دهن من
بوی خوش تو باد همه ساله بخورم
رنگ رخ تو بادا بر پیرهن من
آزاده رفیقان منا من چو بمیرم
از سرخترین باده بشویید تن من
از دانهٔ انگور بسازید حنوطم
وز برگ رز سبز ردا و کفن من
در سایهٔ رز اندر، گوری بکنیدم
تا نیکترین جایی باشد وطن من
گر روز قیامت برد ایزد به بهشتم
جوی می پر خواهم از ذوالمنن من
شمارهٔ ۴۸ - در مدح منوچهربن قابوس: برآمد ز کوه ابر مازندرانشمارهٔ ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری: ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای باده! فدای تو همه جان و تن من
کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
هوش مصنوعی: ای شراب! جان و تن من فدای تو باد، چونکه از ریشه دل من غم و اندوه را قطع کردی.
خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی
بیداری من با تو خوشست و وسن من
هوش مصنوعی: من هر جا که تو باشی، برایم خوب است و بیداریام در کنار تو خوشایند و دلنشین است.
با تست همه انس دل و کام حیاتم
با تست همه عیش تن و زیستن من
هوش مصنوعی: وجود تو برای من مانند راز و شادی زندگی است؛ با تو هر لحظه از زندگیام شیرین و شاداب است.
هر جایگهی کآنجا آمد شدن تست
آنجا همه گه باشد آمد شدن من
هوش مصنوعی: هر جا که تو باشی، آنجا برای من همه جا محسوب میشود. من هر کجا که تو را ببینم، حس میکنم که آن مکان، محل وجود من است.
وانجا که تو بودستی ایام گذشته
آنجاست همه ربع و طلول و دمن من
هوش مصنوعی: جایی که تو بودی، ایام گذشته نیز در آن جاست؛ آنجا همه خاطرات شیرین و روزهای خوش من وجود دارد.
ای باده خدایت به من ارزانی دارد
کز تست همه راحت روح و بدن من
هوش مصنوعی: ای شرابی که از وجود تو آسایش روح و جسم من به دست میآید، امیدوارم همیشه مرا از این نعمت برخوردار کنی.
یا در خم من بادی یا در قدح من
یا در کف من بادی، یا در دهن من
هوش مصنوعی: یا بادی که در خم من هستی، یا بادی که در قدح من وجود دارد، یا بادی که در دست من است، یا بادی که در دهان من میوزد.
بوی خوش تو باد همه ساله بخورم
رنگ رخ تو بادا بر پیرهن من
هوش مصنوعی: هر سال عطر خوش تو را استشمام کنم و رنگ رخسارت بر روی لباس من بیفتد.
آزاده رفیقان منا من چو بمیرم
از سرخترین باده بشویید تن من
هوش مصنوعی: وقتی که من بمیرم، دوستان آزاد و رفیق من، بدنم را با از شیرینترین شراب شستوشو دهید.
از دانهٔ انگور بسازید حنوطم
وز برگ رز سبز ردا و کفن من
هوش مصنوعی: از دانههای انگور برایم حنایی بسازید و از برگهای سبز گل رز، کفن و لباس پوشیدنم درست کنید.
در سایهٔ رز اندر، گوری بکنیدم
تا نیکترین جایی باشد وطن من
هوش مصنوعی: در زیر سایهٔ گلها، جایی را برای خودم آماده کردهام تا بهترین مکان برای سکونت من باشد.
گر روز قیامت برد ایزد به بهشتم
جوی می پر خواهم از ذوالمنن من
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت خداوند مرا به بهشت ببرد، از نعمتهایش درخواست میکنم تا از خیّر و بخشایشگر خودم، یعنی خدا، بهرهمند شوم.
حاشیه ها
1396/05/15 21:08
مستر مهدی
منوچهری پادشاه خمریه سرایان ادبیات فارسی و ایرانزمین است. اگر این غزل نبود دنیا چقدر نقصان داشت! منوچهری چقدر زیبا در این غزل ، حق باده در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی- انسانی بجا آورده است. اگر فقط همین یک شعر را سروده بود، بس بود که او او را شاعری جاودان بدانیم.
1399/03/19 04:06
حسنا
که باور میکند که در کشور این شاعر و سرزمین این فرهنگ، باده حرام و نوشیدن آنگناه است. تراژدی و کمدی تاریخ.