گنجور

شمارهٔ ۴۳

می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل
خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل
مل رفت به سوی گل، گل رفت به سوی مل
گل بوی ربود از مل، مل رنگ ربود از گل
در زیر گل خیری آن به که قدح گیری
بر بادک شبگیری، بانگ و شغب صلصل
هر گه که زند قمری، راه ماورالنهری
گوید به گل حمری باده بستان، بلبل
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره
چون دستهٔ طنبوره گیرد شجر از چنگل
چون فاخته دلبر برتر پرد از عرعر
گویی که به زیر پر، بربسته یکی جلجل
آن قمری فرخنده با قهقهه و خنده
اندر گلو افکنده، هر فاخته‌ای یک غل
بوید به سحرگاهان، از شوق بناگاهان
چون نکهت دلخواهان، بوی سمن و سنبل
آن زاغ در آسابر همچون حبشی کاذر
بربسته به شاخ اندر هم سنبل و هم عنصل
آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
طوطی سخن هندی گوید به که مازل

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل
خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل
هوش مصنوعی: ای پسران، شراب بدهید! بر روی گل، مانند بوی ملایم و خوشبو، زیبایی همچون گل، خودرویی معطر و جذاب شبیه به مل.
مل رفت به سوی گل، گل رفت به سوی مل
گل بوی ربود از مل، مل رنگ ربود از گل
هوش مصنوعی: مل به طرف گل رفت و گل هم به سمت مل آمد. گل عطر خودش را از مل گرفت و مل رنگش را از گل به عاریت گرفت.
در زیر گل خیری آن به که قدح گیری
بر بادک شبگیری، بانگ و شغب صلصل
هوش مصنوعی: در زیر گل، خوبی و نیکویی از آن بهتر است که جام بگیری و در شب های بادی، صدای دلپذیر و شورانگیز را بشنوی.
هر گه که زند قمری، راه ماورالنهری
گوید به گل حمری باده بستان، بلبل
هوش مصنوعی: هر بار که قمری آواز می‌خواند، بلبل به او می‌گوید که از گل‌های سرخ باده‌ای بیاورد.
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره
چون دستهٔ طنبوره گیرد شجر از چنگل
هوش مصنوعی: بلبل آبی که از دل تنگی و مشکل بیرون آمده، مانند دسته‌ای از طنبور، درختان را در آغوش می‌گیرد.
چون فاخته دلبر برتر پرد از عرعر
گویی که به زیر پر، بربسته یکی جلجل
هوش مصنوعی: زمانی که فاخته (پرنده‌ای زیبا) دلبرانه و با شکوه پرواز می‌کند، مانند صدای عرعر که به زیر بالش چیزی را محکم گرفته است. این تصویر به زیبایی و لطافت عشق و تعلق خاطر اشاره دارد.
آن قمری فرخنده با قهقهه و خنده
اندر گلو افکنده، هر فاخته‌ای یک غل
هوش مصنوعی: پرنده‌ی شادی‌بخش با صدای خنده‌دارش در حال آواز خواندن است، به گونه‌ای که هر فاخته‌ای را به چالش کشیده است.
بوید به سحرگاهان، از شوق بناگاهان
چون نکهت دلخواهان، بوی سمن و سنبل
هوش مصنوعی: در صبح زود، بوی خوشی به مشام می‌رسد که یادآور شوق و زیبایی دلخواه است؛ بویی از گل‌های خوشبو مانند سمن و سنبل.
آن زاغ در آسابر همچون حبشی کاذر
بربسته به شاخ اندر هم سنبل و هم عنصل
هوش مصنوعی: زاغی که در آسابر پرواز می‌کند، همچون یک حبشی که به شاخ درختی بسته شده، در آنجا هم گل‌های سنبل و هم گل‌های عنصل به چشم می‌خورد.
آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
طوطی سخن هندی گوید به که مازل
هوش مصنوعی: آن پرنده‌ی نرم و لطیف با پرنده‌ای دیگر که هم‌نوع خود است، به زبان مخصوص خود صحبت می‌کند. همان‌طور که طوطی که زبان هندی را می‌داند، ترجیح می‌دهد با هم‌زبانان خود گفتگو کند.

حاشیه ها

1403/07/18 20:10
جلال ارغوانی

بیش از اندازه بازی با کلمات گل ومل در این قصیده زیباست