گنجور

شمارهٔ ۳۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق
ای به مردی و به شاهی برده از شاهان سباق
ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکان
ای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاق
ای جهان را تازه کرده رسم و آیین پدر
ای برون آورده ماه مملکت را از محاق
ای ملک مسعود بن محمود کاحرار زمان
بر خداوندی و شاهی تو دارند اتفاق
هم بدان رو کاشتقاق فعل از فاعل بود
چرخ و سعد از کنیت و نام تو گیرند اشتقاق
از همه شاهان چنین لشکر که آورد و که برد
از عراق اندر خراسان وز خراسان در عراق
همچنان باز از خراسان آمدی بر پشت پیل
کاحمد مرسل به سوی جنت آمد بر براق
ای فراق تو دل ما بندگان را سوخته
صدهزاران شکر یزدان را که رستیم از فراق
زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک
هر که نبود بندهٔ تو بی‌ریا و بی‌نفاق
هر یکی را مال، گردد بی ربا دادن، حرام
هر یکی را زن، شود بی‌هیچ گفتاری، طلاق
آسمان نیلگون، زیرش زمین بی‌سکون
گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و وثاق
آفتابش گردد از گرز گرانت منکسف
اخترانش یابد از شمشیر تیزت احتراق
بدسگالت گر برآرد از گریبان سر برون
چون کمند تو، گریبانش فروگیرد خناق
ای خداوندی که نصرت گرد لشکرگاه تست
چترت ایوانست و پیلت منظر و فحلت رواق
تا سفرهای تو دیدند و هنرهای تو خلق
برنهادند از تعجب قصهٔ شاهان به طاق
روزگار شادی آمد، مطربان باید کنون
گاه ناز و گاه راز و گاه بوس و گه عناق
تا بیاید آسمان را تیرگی و روشنی
تا بباشد اختران را اجتماع و احتراق
شاد باش و می ستان از ریدکان و ساقیان
ساقیان سیم ساعد، ریدکان سیم ساق

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق
ای به مردی و به شاهی برده از شاهان سباق
هوش مصنوعی: ای خداوند خراسان و پادشاه عراق، تو در مردانگی و سلطنت، بر دیگر پادشاهان پیشی گرفته‌ای.
ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکان
ای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاق
هوش مصنوعی: ای سپاه تو مانند سپاهان است و پرچمت در آن مکان بر افراشته است. ای کسی که از ایران تا توران، بندگانت را به هم پیوند داده‌ای.
ای جهان را تازه کرده رسم و آیین پدر
ای برون آورده ماه مملکت را از محاق
هوش مصنوعی: ای کسی که آداب و سنن پدران را به روز کرده‌ای، ای که سبب شده‌ای تا ماه مملکت از تیرگی بیرون بیاید.
ای ملک مسعود بن محمود کاحرار زمان
بر خداوندی و شاهی تو دارند اتفاق
هوش مصنوعی: ای پادشاه مسعود، فرزند محمود، که زمانه به خاطر سلطنت و قدرت تو اتحاد دارند.
هم بدان رو کاشتقاق فعل از فاعل بود
چرخ و سعد از کنیت و نام تو گیرند اشتقاق
هوش مصنوعی: در این بیت به تشابه و ارتباط میان صفات و ویژگی‌ها اشاره شده است. به این معنا که ویژگی‌های یک شخص یا چیز، به نوعی به نام و هویت او برمی‌گردد و از آن نشأت می‌گیرد. مانند این که برخی از ویژگی‌ها و افعال به فاعل مربوط می‌شوند و نام افراد بر اساس آنها شناخته می‌شود.
از همه شاهان چنین لشکر که آورد و که برد
از عراق اندر خراسان وز خراسان در عراق
هوش مصنوعی: هیچ شاهی همچون او لشکری را به میدان نیاورد و نتوانست از عراق به خراسان و از خراسان به عراق لشکرکشی کند.
همچنان باز از خراسان آمدی بر پشت پیل
کاحمد مرسل به سوی جنت آمد بر براق
هوش مصنوعی: تو همچنان از خراسان به سوی ما آمده‌ای، بر پشت فیل، در حالی که پیامبر عزیز ما (احمد) به سوی بهشت روانه شده است، بر مرکب براق.
ای فراق تو دل ما بندگان را سوخته
صدهزاران شکر یزدان را که رستیم از فراق
هوش مصنوعی: فراق تو دل‌های ما بندگان را به شدت سوخته است. ما به خاطر اینکه از این جدایی رهایی یافته‌ایم، هزاران بار شکرگزار خداوند هستیم.
زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک
هر که نبود بندهٔ تو بی‌ریا و بی‌نفاق
هوش مصنوعی: از میان این همه پادشاهان و صاحب‌منصبان و صاحب‌اختیاران، هر کس که به تو بدون ریا و دور از نفاق خدمت نمی‌کند، ارزشی ندارد.
هر یکی را مال، گردد بی ربا دادن، حرام
هر یکی را زن، شود بی‌هیچ گفتاری، طلاق
هوش مصنوعی: هر فردی که مالی دارد باید بدون ربا آن را اهدا کند، و هر مردی که زنی دارد می‌تواند بدون هیچ بحث و گفت‌وگویی او را طلاق دهد.
آسمان نیلگون، زیرش زمین بی‌سکون
گر نیاید پیش اندر عهد و پیمان و وثاق
هوش مصنوعی: آسمان آبی رنگ است و زیر آن زمین بی‌تحرک و بی‌حرکت است، مگر اینکه در مورد دوستی و عهد و پیمان وفا کرده شود.
آفتابش گردد از گرز گرانت منکسف
اخترانش یابد از شمشیر تیزت احتراق
هوش مصنوعی: چشم‌هایش به دلیل قدرت بالای تو، مانند ستاره‌ها خیره می‌مانند و نورشان را از دست می‌دهند. همچنین، روشنی ستاره‌هایش تحت تأثیر تیزی شمشیر تو قرار می‌گیرد و دچار سوختگی می‌شود.
بدسگالت گر برآرد از گریبان سر برون
چون کمند تو، گریبانش فروگیرد خناق
هوش مصنوعی: اگر بدسرشت تو از گریبانش سر بیرون بیاورد، همچنان که کمند تو او را می‌گیرد، گریبانش را به شدت می‌فشارد و او را در بند می‌کند.
ای خداوندی که نصرت گرد لشکرگاه تست
چترت ایوانست و پیلت منظر و فحلت رواق
هوش مصنوعی: ای پروردگاری که در میدان جنگ باعث یاری و پشتیبانی هستی، سایه‌ات همچون چتری بر سر ماست و زیبایی‌ات مانند کاخی است که در برابر ماست.
تا سفرهای تو دیدند و هنرهای تو خلق
برنهادند از تعجب قصهٔ شاهان به طاق
هوش مصنوعی: وقتی سفرها و هنرهای تو را نظاره کردند، مردم به خاطر تعجب از داستان‌های شاهان، خود را به تماشا واداشتند.
روزگار شادی آمد، مطربان باید کنون
گاه ناز و گاه راز و گاه بوس و گه عناق
هوش مصنوعی: زمان شادی فرا رسیده است و اکنون مطربان باید به نواختن بپردازند؛ زمان آن است که گاهی محبت و ناز و گاهی راز و گاهی بوسه و آغوش را جشن بگیرند.
تا بیاید آسمان را تیرگی و روشنی
تا بباشد اختران را اجتماع و احتراق
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان پر از تاریکی و روشنی شود، ستاره‌ها در کنار هم جمع شده و درخشندگی پیدا می‌کنند.
شاد باش و می ستان از ریدکان و ساقیان
ساقیان سیم ساعد، ریدکان سیم ساق
هوش مصنوعی: شاد باش و از دستیاران و می‌نوشان لذت ببر. دوستانی که به زیبایی و ظرافت معروف هستند، همراهت هستند.

حاشیه ها

1397/10/05 22:01
عرفان زرین

درود. وزنی که به این شعر منتسب کرده اید مربوط به این شعر نیست. در حقیقت وزن آن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" است.