گنجور

شمارهٔ ۱

ای صفابخش جان نسیم صبا
حرکات تو جمله روح افزا
بگذری چون به شهر بی خبران
به وفایی رسان سلام مرا
کای تبه کار دامن آلوده
کای سیه نامه ی هزار خطا
چند با زلف و روی مغ بچگان
چند مخمور و مست صبح و مسا
چند از کار خویش غافل و مست
با خدا باش یک زمان به خود آ
شد جوانی، گذشت وقت طرب
پیر گشتی به کنج میکده ها
خرقه ی زهد و سبحه ی تقوی
دام مکرند از پی دنیا
حقه بازی به کار ما ناید
خرقه بازی است پیشه ی زهدا
نتوان شد به خرقه، «خرقانی»
پاک آیینه شو ز زنگ هوا
کفر محض است در طریقت عشق
بر بیاض خیال حرف ایا
با دل دردناک و دیده ی تر
با لب خشک و رنگ زرد درآ
چشم خود را بکن تو چشمه ی خون
رستخیزی به هم رسان ز دعا
یا رب یا رب به سوز سینه ی پاک
یارب یارب به صدق اهل صفا
یارب یارب به آه شب خیزان
یا رب یا رب به گریه ی صلحا
به مه و برج و قاب قوسینت
به شهنشاه افسر لولا
«قلم عفو بر گناهم کش»
عاصیم زرد روی و روی سیا
یا رب یا رب سگم خطاکار
زار، شرمنده ام، به جرم، خطا
یارب یارب افتاده از راهم
دستگیرم زلطف و راه نما
یکدل از هم گسل علایق روح
یکسر از دل فکن غم دو سرا
در خربات شو به آب مغان
لوح دل پاک کن ز ماسوا
دست در گردن صراحی زن
روی بر خاک پای جام بسا
جرعه ای بر دل «وفایی» ریز
گره از کار بسته اش بگشا
باز شهباز باش سدره نشین
بگسل این رشته و علایق را
جنبشی آر تا ریاض بهشت
باز شو نکته سنج و نغمه سرا
عشق جو عشق باز عشق طلب
عشق ورزند عاشقان خدا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صفابخش جان نسیم صبا
حرکات تو جمله روح افزا
هوش مصنوعی: ای نسیم صبا که جان را صفا می‌بخشی، تکانه‌ها و حرکات تو همه جان‌فزا و شاداب‌کننده‌اند.
بگذری چون به شهر بی خبران
به وفایی رسان سلام مرا
هوش مصنوعی: وقتی که به شهری می‌گذری که مردمش در غفلت هستند، سلام من را به آن‌ها برسان و وفاداری‌ام را منتقل کن.
کای تبه کار دامن آلوده
کای سیه نامه ی هزار خطا
هوش مصنوعی: ای شخص گناهکار با دامن آلوده و سردرگم، تو که تاریخ سیاه و پر از خطا داری.
چند با زلف و روی مغ بچگان
چند مخمور و مست صبح و مسا
هوش مصنوعی: چند بار از زیبایی و جذابیت دختران مغ بچه‌ها بگوییم؟ چند بار به حالت شاد و سرمست صبح و میانه روز اشاره کنیم؟
چند از کار خویش غافل و مست
با خدا باش یک زمان به خود آ
هوش مصنوعی: مدتی از کارهای خود غافل شو و در حال مستی و سرخوشی با خداوند ارتباط برقرار کن و به خودت توجه کن.
شد جوانی، گذشت وقت طرب
پیر گشتی به کنج میکده ها
هوش مصنوعی: زمانی جوانی بودی و از شادابی و خوشی لذت می‌بردی، اما اکنون به‌پیری رسیده‌ای و در میکده‌ها فقط در گوشه‌ای نشسته‌ای.
خرقه ی زهد و سبحه ی تقوی
دام مکرند از پی دنیا
هوش مصنوعی: پوشش زهد و تسبیح تقوا، دام‌هایی هستند که برای به دست آوردن دنیا درست شده‌اند.
حقه بازی به کار ما ناید
خرقه بازی است پیشه ی زهدا
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و زاهدان واقعی، به فریبکاری و تظاهر نیاز ندارند و در زندگی خود به حقایق و اخلاق پایبندند.
نتوان شد به خرقه، «خرقانی»
پاک آیینه شو ز زنگ هوا
هوش مصنوعی: انسان نمی‌تواند به وسیله لباس ظاهری و دینی‌اش به معرفت واقعی دست پیدا کند. باید از کدورت‌های دنیا و افکار ناپاک پاک شود تا به حقیقت و صفا برسد.
کفر محض است در طریقت عشق
بر بیاض خیال حرف ایا
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، نادانی محض است که بر روی تخیلات بی‌پایه و اساس حرفی بزنیم.
با دل دردناک و دیده ی تر
با لب خشک و رنگ زرد درآ
هوش مصنوعی: با دل داغدار و چشمانی اشک‌بار، با لب‌هایی خشک و رنگی پژمرده، وارد شو.
چشم خود را بکن تو چشمه ی خون
رستخیزی به هم رسان ز دعا
هوش مصنوعی: چشمانت را مانند چشمه‌ای از خون احساس کن و از دعا و درخواست‌های خود دست نکش.
یا رب یا رب به سوز سینه ی پاک
یارب یارب به صدق اهل صفا
هوش مصنوعی: ای خدا، ای خدا! به خاطر آتش دلی که پاک و خالص است، و به خاطر صداقت و راستی اهل صداقت، ای خدا!
یارب یارب به آه شب خیزان
یا رب یا رب به گریه ی صلحا
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، به ناله‌های شب‌زنده‌داران و به اشک افراد صالح و نیکوکار رحم کن.
به مه و برج و قاب قوسینت
به شهنشاه افسر لولا
هوش مصنوعی: به زیبایی و زرق و برق تو، همچون ماه و ستاره‌ها، می‌درخشد و بر تاج سلطنت تو می‌افزاید.
«قلم عفو بر گناهم کش»
عاصیم زرد روی و روی سیا
هوش مصنوعی: من را ببخش و از گناهی که مرتکب شدم بگذر، زیرا چهره‌ام از شرم سرخ است و بر روی من سیاهی خطا دیده می‌شود.
یا رب یا رب سگم خطاکار
زار، شرمنده ام، به جرم، خطا
هوش مصنوعی: خداوندا، من گنهکار و دردمند هستم و به خاطر اشتباهایم شرمنده‌ام.
یارب یارب افتاده از راهم
دستگیرم زلطف و راه نما
هوش مصنوعی: ای خدا، ای خدا، من در راه زندگی مانده‌ام و به کمک تو نیاز دارم. لطف کن و من را راهنمایی کن.
یکدل از هم گسل علایق روح
یکسر از دل فکن غم دو سرا
هوش مصنوعی: دلِ یکدلی را از هم جدا کن و دلبستگی‌های روح را یکسره از دل برافکن و غم‌های دو دنیا را فراموش کن.
در خربات شو به آب مغان
لوح دل پاک کن ز ماسوا
هوش مصنوعی: به جایی برو که در آن خوبان و زاهدان جمع‌اند و دلت را از هرچیزی که تو را مشغول می‌کند خالی کن.
دست در گردن صراحی زن
روی بر خاک پای جام بسا
هوش مصنوعی: دستت را دور گردن لیوان بپیچان و در حالی که پای جام به زمین است، بر روی آن بنشین.
جرعه ای بر دل «وفایی» ریز
گره از کار بسته اش بگشا
هوش مصنوعی: نوشیدنی بر دل وفا بریز تا مشکلاتش را حل کند و گره های زندگی اش را باز کند.
باز شهباز باش سدره نشین
بگسل این رشته و علایق را
هوش مصنوعی: پرنده‌ای باش که به اوج آسمان می‌پرد و از تعلقات و وابستگی‌ها رها می‌شود، تا به مقام بلند و والایی دست یابد.
جنبشی آر تا ریاض بهشت
باز شو نکته سنج و نغمه سرا
هوش مصنوعی: حرکتی بکن تا دروازه‌های بهشت گشوده شود، با دقت نکات را بگیر و آواز بخوان.
عشق جو عشق باز عشق طلب
عشق ورزند عاشقان خدا
هوش مصنوعی: عشق را جستجو کنید و عاشقان واقعی را بشناسید، زیرا آن‌ها به عشق خداوند توجه دارند و به دنبال محبت و ارتباط صمیمی با او هستند.