گنجور

شمارهٔ ۷۰

ز قدت سرو بستان آفریدند
ز رویت ماه تابان آفریدند
ز حسن روی تو تابی عیان شد
از آن خورشید رخشان آفریدند
ترا سلطانی کَونین دادن
پس آن گه تخت سلطان آفریدند
از آن سرچشمه نوش حیاتت
بگیتی آب حیوان آفریدند
ز چشم فتنه جوی دلفریبت
هزاران چشم فتّان آفریدند
لب و دندان او را تا بدیدند
در و یاقوت و مرجان آفریدند
ز خطّ عارض و نور جبینش
بت و شمع و شبستان آفریدند
نبد مردی و میدانی جهانرا
که او را مرد میدان آفریدند
که تا از زلف او زنّار بندند
بسی کس را پریشان آفریدند
چو عکس و زلف رخسارش نمودند
بگیتی کفر و ایمان آفریدند
برای سجده بردن پیش رویت
جهانی را مسلمان آفریدند
مر آنرا وعده دیدار دادند
مر اینرا بهر نیران آفریدند
یکی را بهر طاعت خلق کردند
یکی را بهر عصیان آفریدند
یکی از بهر مالک گشت موجود
دگر از بهر رضوان آفریدند
بصحرائی جهان را برگذشتند
تماشا را گلستان آفریدند
چو عزم جویبار دهر کردند
در او سرو خرامان آفریدند
گذر کردند بر صحرای امکان
دو عالم را ز امکان آفریدند
بظاهر ملک جسم آباد کردند
بباطن عالم جان آفریدند
که تا باشد نموداری ز علمش
جهان را از پی آن آفریدند
چو حسن خویشتن را جلوه دادند
جهانی پر ز خوبان آفریدند
بر افکندند چون پرده ز رخسار
برای جلوه انسان آفریدند
ز اشک عاشقان او بگیتی
درو دریای عمان افریدند
دلم را در خم زلفش بدیدند
از آنجا گوی و چوگان آفریدند
برای عاشقان از هجر وصلش
هزاران درد و درمان آفریدند
دلیل خویشتن هم خویش بودند
بدان منکر که برهان آفریدند
چو خود خوردند باده، مغربی را
چرا سرمست و حیران آفریدند؟!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز قدت سرو بستان آفریدند
ز رویت ماه تابان آفریدند
هوش مصنوعی: از قد بلند تو درخت سرو را در باغ ساختند و به خاطر زیبایی چهره‌ات، ماه تابان را آفریدند.
ز حسن روی تو تابی عیان شد
از آن خورشید رخشان آفریدند
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات به روشنی تمام و کمالی جلوه‌گر است و آن را مانند خورشیدی درخشان به وجود آورده‌اند.
ترا سلطانی کَونین دادن
پس آن گه تخت سلطان آفریدند
هوش مصنوعی: تو را به مقام سلطنت در این دنیا می‌رسانند و سپس برایت تخت و جایگاهی مناسب بر پا می‌کنند.
از آن سرچشمه نوش حیاتت
بگیتی آب حیوان آفریدند
هوش مصنوعی: از آن منبع زندگی، آب حیات را برای تو در دنیای هستی خلق کردند.
ز چشم فتنه جوی دلفریبت
هزاران چشم فتّان آفریدند
هوش مصنوعی: از نظر زیبایی و جذابیت چشمان معشوق، هزاران چشمه بدخواهی و حسادت به وجود آمده است.
لب و دندان او را تا بدیدند
در و یاقوت و مرجان آفریدند
هوش مصنوعی: وقتی که لب و دندان او را دیدند، در و یاقوت و مرجان را خلق کردند.
ز خطّ عارض و نور جبینش
بت و شمع و شبستان آفریدند
هوش مصنوعی: از زیبایی خط و روشنی پیشانیش، بت‌ها و شعله‌های شمع و مکان‌های تاریک را خلق کردند.
نبد مردی و میدانی جهانرا
که او را مرد میدان آفریدند
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا وجود ندارد که شجاعت و قابلیت‌های یک مرد میدان را نداشته باشد، چرا که او همواره برای چنین کاراکتری ساخته شده است.
که تا از زلف او زنّار بندند
بسی کس را پریشان آفریدند
هوش مصنوعی: به خاطر زلف او، بندهایی به گردن مردم بسته‌اند و بسیاری را در سرگردانی و پریشانی رها کرده‌اند.
چو عکس و زلف رخسارش نمودند
بگیتی کفر و ایمان آفریدند
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر و موهای او را نشان دادند، در جهان کفر و ایمان را خلق کردند.
برای سجده بردن پیش رویت
جهانی را مسلمان آفریدند
هوش مصنوعی: جهانی را برای اینکه بر سر تو سجده کند و تسلیم تو شود، مسلمان و آماده کردند.
مر آنرا وعده دیدار دادند
مر اینرا بهر نیران آفریدند
هوش مصنوعی: یکی را به ملاقات وعده داده‌اند و دیگری را به خاطر نیرنگ و فریب آفریده‌اند.
یکی را بهر طاعت خلق کردند
یکی را بهر عصیان آفریدند
هوش مصنوعی: برخی از انسان‌ها برای انجام کارهای خوب و پسندیده به دنیا آمده‌اند، در حالی که بعضی دیگر برای راه‌های نادرست و نافرمانی خلق شده‌اند.
یکی از بهر مالک گشت موجود
دگر از بهر رضوان آفریدند
هوش مصنوعی: یکی برای مالک آفریده شده و دیگری برای رضوان خلق شده است.
بصحرائی جهان را برگذشتند
تماشا را گلستان آفریدند
هوش مصنوعی: در بیابان‌های جهان سفر کردند و با تماشا کردن، باغی زیبا و دل‌انگیز خلق کردند.
چو عزم جویبار دهر کردند
در او سرو خرامان آفریدند
هوش مصنوعی: وقتی تصمیم به جریان زندگی گرفته شد، در آنجا سروهایی باوقار و با ناز و افراشته پرورش یافتند.
گذر کردند بر صحرای امکان
دو عالم را ز امکان آفریدند
هوش مصنوعی: دو جهان را از فضایی به نام امکان عبور داده و از آن فضا خلق کرده‌اند.
بظاهر ملک جسم آباد کردند
بباطن عالم جان آفریدند
هوش مصنوعی: ظاهر این دنیا را زیبا و آباد ساخته‌اند، اما در حقیقت، عالم معنوی و روحانی را شکل داده‌اند.
که تا باشد نموداری ز علمش
جهان را از پی آن آفریدند
هوش مصنوعی: تا زمانی که وجودی از علم و دانش او باشد، جهان را بر اساس آن خلق کرده‌اند.
چو حسن خویشتن را جلوه دادند
جهانی پر ز خوبان آفریدند
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی خود را به نمایش گذاشتند، دنیا پر از افراد نیکو و زیبا شد.
بر افکندند چون پرده ز رخسار
برای جلوه انسان آفریدند
هوش مصنوعی: آن‌ها پرده را از چهره برداشتند تا زیبایی و جلوه انسان را نمایان کنند.
ز اشک عاشقان او بگیتی
درو دریای عمان افریدند
هوش مصنوعی: از اشک‌های عاشقانش، در زمین دریایی همانند دریای عمان ساخته شد.
دلم را در خم زلفش بدیدند
از آنجا گوی و چوگان آفریدند
هوش مصنوعی: دل من را در پیچ و تاب زلف او اسیر کردند و از آنجا بازی گوی و چوگان ایجاد کردند.
برای عاشقان از هجر وصلش
هزاران درد و درمان آفریدند
هوش مصنوعی: برای عاشقان، جدایی از معشوق باعث شده تا درد و درمان‌های فراوانی به وجود آید.
دلیل خویشتن هم خویش بودند
بدان منکر که برهان آفریدند
هوش مصنوعی: خود انسان دلیل وجود خودش است و کسانی که به این حقیقت انکار دارند، در واقع دلیل و برهان را خودشان ایجاد کرده‌اند.
چو خود خوردند باده، مغربی را
چرا سرمست و حیران آفریدند؟!
یعنی از قد تو‌ که بلند است سرو را خلق کردند