گنجور

شمارهٔ ۶۷

مَهَت هر لحظه از کو می‌نماید
هلال‌آسای ابرو می‌نماید
سر از جیب پری‌رویان برآرد
رخ از روی پری‌رو می‌نماید
به هر سوزان کنم هردم توجه
که رویت هردم از سو می‌نماید
پریشان زان شوم هردم که زلفت
دلم را ره به یک سو می‌نماید
مرا اندر خم چوگان زلفت
جهان جان و دل رو می‌نماید
خیال قامتت بر طرف چشمم
چو سروی بر لب جو می‌نماید
ز خالت غارت ترکانه آید
اگرچه همچو هندو می‌نماید
به چشم مغربی از غمزه توست
هر آن سحری که جادو می‌نماید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مَهَت هر لحظه از کو می‌نماید
هلال‌آسای ابرو می‌نماید
هوش مصنوعی: هر لحظه، زیبایی تو مانند هلال ماه نمایان می‌شود و ابروهای قوس‌دار تو را به چشم می‌آورد.
سر از جیب پری‌رویان برآرد
رخ از روی پری‌رو می‌نماید
هوش مصنوعی: سر از جیب زیبایی‌ها بیرون می‌آورد و چهره‌اش به مانند روی پری، جلوه‌گری می‌کند.
به هر سوزان کنم هردم توجه
که رویت هردم از سو می‌نماید
هوش مصنوعی: هر بار که دلتنگ می‌شوم و به تو فکر می‌کنم، چهره‌ات در ذهنم نمایان می‌شود.
پریشان زان شوم هردم که زلفت
دلم را ره به یک سو می‌نماید
هوش مصنوعی: هر بار که زلف‌های تو دلم را به سمتی می‌کشانند، دلم آشفته و آشفته‌تر می‌شود.
مرا اندر خم چوگان زلفت
جهان جان و دل رو می‌نماید
هوش مصنوعی: عشق و جذبه زلف‌های تو، تمام وجودم را به تسخیر درآورده و برای من همه چیز در این دنیا به معنی جان و دل می‌رسد.
خیال قامتت بر طرف چشمم
چو سروی بر لب جو می‌نماید
هوش مصنوعی: تصور چهره‌ات بر چشمم مانند درختی سرسبز در کنار آب به وضوح دیده می‌شود.
ز خالت غارت ترکانه آید
اگرچه همچو هندو می‌نماید
هوش مصنوعی: از زیبایی‌های تو دزدی می‌شود، هرچند که ممکن است مانند یک هندو به نظر بیایی.
به چشم مغربی از غمزه توست
هر آن سحری که جادو می‌نماید
هوش مصنوعی: هر سحری که جادو می‌کند، ناشی از نگاه مغرورانه و فریبنده توست.