گنجور

شمارهٔ ۶۵

نشان و نام مرا روزگار کی داند
صفات و ذات مرا غیر یار کی داند
کسیکه هستی خود را بخود بپوشاند
دگر کسیش بجز از کردگار کی داند
مرا که گمشده ام در تو، کس کجا یابد
که غرق بحر ترا در کنار کی داند
مرا که نور نیم اهل نور کی داند
مرا که نار نیم اهل نار کی داند
چو من زهر دو جهان رَخت خویش برچیدم
بروز حشر از اهل شمار کی داند
مرا که نیست شدم در تو، هست نشناسد
مرا که مست توام، هشیار کی داند
به پیش آنکه یکی دید صد هزار بگو
ندیده غیر یکی صد هزار کی داند
کسی که اسیر دل و جان و عقل و نفس بود
مرا که رسته ام از هر چهار کی داند
ز مغربی خبری کز حصار کَون دهید
کسیکه هست اسیر حصار کی داند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشان و نام مرا روزگار کی داند
صفات و ذات مرا غیر یار کی داند
هوش مصنوعی: زمانه هیچ‌گاه نمی‌تواند به خوبی نشان و نام مرا بشناسد، و هیچ‌کس جز محبوبم نمی‌تواند ویژگی‌ها و ماهیت واقعی من را درک کند.
کسیکه هستی خود را بخود بپوشاند
دگر کسیش بجز از کردگار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که وجود خودش را پنهان می‌کند، هیچ‌کس غیر از خدا نمی‌داند چه دارد.
مرا که گمشده ام در تو، کس کجا یابد
که غرق بحر ترا در کنار کی داند
هوش مصنوعی: من که در عشق تو مثل گمشده‌ای هستم، کسی نمی‌تواند مرا پیدا کند؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌داند که چگونه در دریاچه‌ی وجود تو غرق شده‌ام و چه زمانی می‌توانند مرا در کنار تو بیابند.
مرا که نور نیم اهل نور کی داند
مرا که نار نیم اهل نار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که نور است، مرا نمی‌شناسد و کسی که از آتش است، هم مرا نمی‌شناسد.
چو من زهر دو جهان رَخت خویش برچیدم
بروز حشر از اهل شمار کی داند
هوش مصنوعی: وقتی که من از این دنیا و دنیای دیگر جدا شوم، در روز قیامت هیچ‌کس نمی‌داند که چه کسانی در شمار اهل نجات خواهند بود.
مرا که نیست شدم در تو، هست نشناسد
مرا که مست توام، هشیار کی داند
هوش مصنوعی: من که در تو محو شده‌ام، کسی نمی‌تواند مرا بشناسد. فقط کسی که مست عشق تو باشد، می‌تواند حال من را درک کند، و آدم‌های هشیار هرگز نمی‌توانند این را بفهمند.
به پیش آنکه یکی دید صد هزار بگو
ندیده غیر یکی صد هزار کی داند
هوش مصنوعی: هر کس که به دیدن یک نفر می‌رود، نمی‌داند که غیر از آن یکی، صد هزار نفر دیگر وجود دارند که او آن‌ها را ندیده است.
کسی که اسیر دل و جان و عقل و نفس بود
مرا که رسته ام از هر چهار کی داند
هوش مصنوعی: کسی که در بند دل و جان و عقل و نفس است، نمی‌تواند بفهمد که من از این چهار نفر آزاد شده‌ام.
ز مغربی خبری کز حصار کَون دهید
کسیکه هست اسیر حصار کی داند
هوش مصنوعی: از سرزمین مغرب خبری می‌رسد که از مرز وجود برآمده است. کسی که در حصار اسارت به‌سر می‌برد، چگونه می‌تواند از سرنوشت آن دیار آگاه باشد؟