شمارهٔ ۹۶ - به شاهد لغت غلیواژ، به معنی زغن
ای بچه حمدونه غلیواژ غلیواژ
ترسم بربایدت به طاق اندر برجه
شمارهٔ ۹۵ - به شاهد لغت سنه، بمعنی لعنت و نفرین و هم به شاهد لغت فریه، بمعنی نفرین: ای فرومایه و در کون هل و بی شرم و خبیثشمارهٔ ۹۷ - به شاهد لغت تزه، بمعنی دندانه کلید که از چوب کنند: دهقان بی ده است و شتربان بی شتر
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بچه حمدونه غلیواژ غلیواژ
ترسم بربایدت به طاق اندر برجه
هوش مصنوعی: ای کودک شیرین کلام، مبادا که در دنیای پرهیاهو و شلوغی گم شوی و به سرنوشتهای ناگوار دچار گردی.

لبیبی