شمارهٔ ۹۴ - به شاهد لغت غاوشو، بمعنی خیاری که از بهر تخم رها کنند
زرد و درازتر شده از غاوشوی خام
نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربوزه
شمارهٔ ۹۳ - به شاهد لغت کالیدن، بمعنی گریختن: ز کالیدن یک تن از رزمگاهشمارهٔ ۹۵ - به شاهد لغت سنه، بمعنی لعنت و نفرین و هم به شاهد لغت فریه، بمعنی نفرین: ای فرومایه و در کون هل و بی شرم و خبیث
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زرد و درازتر شده از غاوشوی خام
نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربوزه
هوش مصنوعی: چیزی که از غاوشوی خام به دست آمده، زرد و کشیدهتر شده است، نه سبز مانند خیار و نه شیرین مانند خربزه.

لبیبی