شمارهٔ ۸۵ - به شاهد لغت شنگینه، به معنی چوبی که گاو (بدان) رانند
شنگینه بر مدار تو از چاکر
تا راست ماند او چو ترازو
شمارهٔ ۸۴ - به شاهد لغت فرخو، بمعنی پاک کردن کشت و باغ، پیراستن تاک رز و گزین کردن کشت: گر نیستت ستورچه باشدشمارهٔ ۸۶ - به شاهد لغت غلیواج، بمعنی زغن و موش گیر: ای بچه حمدونه بترسم که غلیواج
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات فعولن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنگینه بر مدار تو از چاکر
تا راست ماند او چو ترازو
هوش مصنوعی: شنگینه، به معنای خوشی و شادمانی، بر گرد تو میچرخد و از خدمتگزار تا راستقامتان، همه به اندازه تو و به توازن تو قرار دارند.
حاشیه ها
1403/01/01 20:04
احمد رضا مردان نسب
اگر با من دگر کاوی خوری ناگه
بسر بر تیغ و بر پهلوی شنگینه
فرالاوی
اشعار پراکنده به کوشش ژیلبر لازار

لبیبی