گنجور

شمارهٔ ۸۱ - به شاهد لغت سر، به معنی شرابی که از برنج کنند

لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
هوش مصنوعی: چند روزی است که دل و دماغ خوبی ندارم و دلم پر از درد و ناراحتی است. ناگهان در یک لحظه احساس سبکی و شادی به من دست داد و غم‌هایم به فراموشی سپرده شد.