گنجور

شمارهٔ ۶۷ - به شاهد لغت فرغیش، به معنی آن موی که از زیر پوستین سر فرو آورده بود و جامه ریمناک دریده دامن را نیز گویند

ز خشم دندان بگذارد بر . . . خواهر
همی کشید چو درویش دامن فرغیش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خشم دندان بگذارد بر . . . خواهر
همی کشید چو درویش دامن فرغیش
هوش مصنوعی: در اوج خشم، دندان‌هایش را بر روی چیزی فشار داد و همچون یک درویش، دامن فرح‌بخش و زیبای خواهرش را کشید.