شمارهٔ ۶۷ - به شاهد لغت فرغیش، به معنی آن موی که از زیر پوستین سر فرو آورده بود و جامه ریمناک دریده دامن را نیز گویند
ز خشم دندان بگذارد بر . . . خواهر
همی کشید چو درویش دامن فرغیش
شمارهٔ ۶۶ - به شاهد لغت خشکانج، بمعنی خشک اندام: تو چنین فربه و آکنده چرایی پدرتشمارهٔ ۶۸ - به شاهد لغت سکج، به معنی مویز: همچو انگور آبدار بدی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خشم دندان بگذارد بر . . . خواهر
همی کشید چو درویش دامن فرغیش
هوش مصنوعی: در اوج خشم، دندانهایش را بر روی چیزی فشار داد و همچون یک درویش، دامن فرحبخش و زیبای خواهرش را کشید.

لبیبی