شمارهٔ ۶۳ - به شاهد لغت آس، به معنی آنچه خرد شود در زیر سنگ آسیا
دوستا جای بین و مرد شناس
شد نخواهم به آسیای تو آس
شمارهٔ ۶۲ - به شاهد لغت ورس، بمعنی چوبی که در بینی اشتر کنند: ایا کرده در بینیت حرص ورسشمارهٔ ۶۴ - به شاهد لغت خرانبار، بمعنی آن که جماعتی در کاری جمع شوند و . . .: یکی مؤاجر بیشرم و ناخوشی که ترا
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوستا جای بین و مرد شناس
شد نخواهم به آسیای تو آس
هوش مصنوعی: دوستانم به خوبی میشناسند و من دیگر نمیخواهم در زندگی شما گرفتار شوم.

لبیبی