شمارهٔ ۵۰ - به شاهد لغت مشکوه، بمعنی مترس و هیبت زده مشو
تواضع کرد بسیار و مرا گفت
ز من مشکوه و بی آزار بگذر
شمارهٔ ۴۹ - به شاهد لغت انگاره، به معنی جریده حساب و نامه اعمال: زان پیش که پیش آیدت آن روز پر از هولشمارهٔ ۵۱ - به شاهد لغت باسک، بمعنی خمیازه: چو باسک کند ماه من از خمار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تواضع کرد بسیار و مرا گفت
ز من مشکوه و بی آزار بگذر
هوش مصنوعی: او بسیار فروتنی نشان داد و به من گفت که با آرامش و بیضرر از کنار او بگذرم.

لبیبی