شمارهٔ ۱۱۱ - به شاهد لغت لک، بمعنی سخنان بیهوده و هرزه و هذیان
رفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
شمارهٔ ۱۱۰ - به شاهد لغت ناغوش، بمعنی سر بآب فروبردن و غوطه خوردن: گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
هوش مصنوعی: مرد نادانی به سراغ فردی پیر و فرتوت رفت تا از او چیزی بیاموزد، اما او بیفایده و پر از سخنان پوچ بود.

لبیبی