گنجور

شمارهٔ ۱۱۱ - به شاهد لغت لک، بمعنی سخنان بیهوده و هرزه و هذیان

رفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
هوش مصنوعی: مرد نادانی به سراغ فردی پیر و فرتوت رفت تا از او چیزی بیاموزد، اما او بی‌فایده و پر از سخنان پوچ بود.