گنجور

شمارهٔ ۱۰۴ - به شاهد لغت مستی بمعنی گله کردن

باده خور و مستی کن مستی چه کنی از غم
دانی که به از مستی صد راه یکی مستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده خور و مستی کن مستی چه کنی از غم
دانی که به از مستی صد راه یکی مستی
هوش مصنوعی: از شراب بنوش و به مستی بپرداز، زیرا بدان که غم و اندوه چه سودی دارد. در واقع، از صد راه دیگر، تنها راهی که ارزش دارد، مستی و سرخوشی است.