گنجور

شمارهٔ ۱۰ - به شاهد لغت رت، بمعنی تهی و برهنه

فرمان کن و آهک کن و زرنیخ براندای
بر روی و برون آر همه رویت رارت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.