گنجور

شمارهٔ ۲۹

دلم آئینه آن دلستان است
که او را آینه دایم عیان است
خود است آئینه خود در حقیقت
دل و جان و تنم هر سه نهان است
نفخت فیه من روحی بیان کرد
مثل بشنو همان لب در دهان است
حدیث کنت کنزا را فرو خوان
بدان سو شو عیان گنج روان است
چو گفت احببت گشتی آشکارا
چرا گفتی که آن دلبر نهان است
دو عالم از جمال اوست روشن
ببین روشن که خورشید جهان است
چو کبک مست کوهی بر سر سنگ
بصدا فغان انا الحق برزبان است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم آئینه آن دلستان است
که او را آینه دایم عیان است
هوش مصنوعی: دل من مانند آینه‌ای است که تصویر محبوب را به‌طور مداوم در خود نشان می‌دهد.
خود است آئینه خود در حقیقت
دل و جان و تنم هر سه نهان است
هوش مصنوعی: در درون من، حقیقت و وجودم در عمق دل و جان و جسمم پنهان است و خودم تجلی این حقیقت هستم.
نفخت فیه من روحی بیان کرد
مثل بشنو همان لب در دهان است
هوش مصنوعی: روح من در آن دمیده شد، به این ترتیب که بیان و گفتار مانند لب‌هایی است که در دهان قرار دارد.
حدیث کنت کنزا را فرو خوان
بدان سو شو عیان گنج روان است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که باید داستان و مفاهیم عمیق را بررسی کنی و با دقت به آن‌ها توجه کنی، زیرا در آنجا گنجینه‌ای از دانش و حقیقت وجود دارد که سرشار از معنا و ارزش است.
چو گفت احببت گشتی آشکارا
چرا گفتی که آن دلبر نهان است
هوش مصنوعی: وقتی گفتی که من تو را دوست دارم، چرا به صورت آشکارا این احساس را بیان کردی در حالی که قبلاً می‌گفتی آن محبوب پنهان است؟
دو عالم از جمال اوست روشن
ببین روشن که خورشید جهان است
هوش مصنوعی: دو دنیا به خاطر زیبایی او روشن هستند. ببین که او همچون خورشید جهان می‌درخشد و نورش همه جا را روشن کرده است.
چو کبک مست کوهی بر سر سنگ
بصدا فغان انا الحق برزبان است
هوش مصنوعی: به گونۀ یک کبک سرمست که بر فراز سنگی قرار دارد، فریاد می‌زند و اعلام می‌کند که حقیقت وجود دارد و بر زبان جاری می‌شود.