بخش ۳ - وصف سخن
هر چه درین چره کهن ساختند
قالبی از بهر سخن ساختند
لیک نیفتاد به روی ز می
قالب این سکه به از آدمی
زنده به جز آدمیان نیست کس
کادمی از ناطقه زنده است و بس
پس چو چنین است سخن جان ماست
وانکه بد و زنده بود زان ماست
این خرد و نطق که زان تواند
هر دو به هم شیرهٔ جان تواند
گر به خرد گنج نهان دادهاند
لیک کلیدش به زبان دادهاند
بخش ۲ - در علو مقام انسان: ای ز ازل گوهر پاک آمدهبخش ۴ - حکایت زاهد و مزد طاعت: زاهدی از خوان رضا توشه گیر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1396/04/02 17:07
بهزاد
درود بر شما
فکر کنم در خط اول شعر اشتباه نوشتاری رخ داد
"هرچه در این چرخ کهن ساختند" درست باشد
1399/02/06 08:05
محمدرضا شمس اشکذری
به نظر می رسد در بیت دوم، باید «زمی» به معنای زمین به کار رود. هم معنا و هم قافیه چنین می گویند.