بخش ۳ - وصف سخن
هر چه درین چره کهن ساختند
قالبی از بهر سخن ساختند
لیک نیفتاد به روی ز می
قالب این سکه به از آدمی
زنده به جز آدمیان نیست کس
کادمی از ناطقه زنده است و بس
پس چو چنین است سخن جان ماست
وانکه بد و زنده بود زان ماست
این خرد و نطق که زان تواند
هر دو به هم شیرهٔ جان تواند
گر به خرد گنج نهان دادهاند
لیک کلیدش به زبان دادهاند
بخش ۲ - در علو مقام انسان: ای ز ازل گوهر پاک آمدهبخش ۴ - حکایت زاهد و مزد طاعت: زاهدی از خوان رضا توشه گیر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر چه درین چره کهن ساختند
قالبی از بهر سخن ساختند
هوش مصنوعی: هر چه در این دنیا از قبل ساخته شده، قالب و شکل آن به دلیل سخن و بیان است.
لیک نیفتاد به روی ز می
قالب این سکه به از آدمی
هوش مصنوعی: اما سکهای که از مینوشی ضرب شده، نمیتواند برتر از انسان باشد.
زنده به جز آدمیان نیست کس
کادمی از ناطقه زنده است و بس
هوش مصنوعی: فقط انسانها زنده هستند و هیچ موجودی دیگر وجود ندارد که حقیقتی از سخن گفتن یا نطق داشته باشد؛ فقط انسانها هستند که دارای این ویژگیاند.
پس چو چنین است سخن جان ماست
وانکه بد و زنده بود زان ماست
هوش مصنوعی: بنابراین وقتی که چنین است، سخن ما از عمق جان ما سر برمیآورد و هر کسی که بدی کند یا آزار برساند، از ماست.
این خرد و نطق که زان تواند
هر دو به هم شیرهٔ جان تواند
هوش مصنوعی: این عقل و گفتار که از آن سرچشمه میگیرد، میتواند بهطور مشترک روح و جوهر زندگی را از هم بگیرد.
گر به خرد گنج نهان دادهاند
لیک کلیدش به زبان دادهاند
هوش مصنوعی: اگرچه خرد و دانایی در دل پنهان است، اما برای رسیدن به آن، نیاز به بیان و گفتگو داریم.
حاشیه ها
1396/04/02 17:07
بهزاد
درود بر شما
فکر کنم در خط اول شعر اشتباه نوشتاری رخ داد
"هرچه در این چرخ کهن ساختند" درست باشد
1399/02/06 08:05
محمدرضا شمس اشکذری
به نظر می رسد در بیت دوم، باید «زمی» به معنای زمین به کار رود. هم معنا و هم قافیه چنین می گویند.