گنجور

شمارهٔ ۶ - از اینجاست که از مدح کردن اظهار بیزاری و از اهل زمانه گله می‌کند

گرمی دل نیست چو حاصل مرا
سرد شد از آب سخن دل مرا
تاکی از ین شیوه به ننگی شوم
بی‌غرض آماج خدنگی شوم
تام گدائی کنم اسکندری
خلعت عیسی فگنم بر خری
محتشمانند درین روزگار
مس به زر اندودهٔ ناقص عیار
کوردل از دولت و کوته‌نظر
دولتشان از دلشان کورتر
گوش گران و همه ناموس جوی
سفله‌وش و دون‌صفت و تنگ‌خوی
بی کرمی نام فروشی کنند
بی گهری مرتبه کوشی کنند
خورده به درویش نیاز ند پیش
بیش رسانند بدانجا که بیش
گر برسانند، مثل، بر گدای
یک درمی ده طلبند از خدای
این سخن چند که بی‌خواست است
شاعری ای نیست همه راست ست
لیک به خواهش چو مرا نیست راه
جز به خدا یا به در باد شاه
هر چه گفتم ز کسی باک نیست
زهر نخوردم غم تریاک نیست
نیت آن دارم ازین پس به راز
کز در شه نیز شوم بی‌نیاز
پشت بجویم نه پناهی ز کس
چون خداوند کنم روی و بس

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرمی دل نیست چو حاصل مرا
سرد شد از آب سخن دل مرا
هوش مصنوعی: دل من دیگر گرمایی ندارد، زیرا که سخنانم همچون آب سرد و بی‌حالی است.
تاکی از ین شیوه به ننگی شوم
بی‌غرض آماج خدنگی شوم
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید به این روش به ننگ دچار شوم و بی‌هدف مورد هدف تیر قرار بگیرم؟
تام گدائی کنم اسکندری
خلعت عیسی فگنم بر خری
هوش مصنوعی: من به گونه‌ای تهی‌دست بوده‌ام که می‌خواهم به جای عبایی که متعلق به عیسی است، از بار بر روی الاغی بهره‌برداری کنم.
محتشمانند درین روزگار
مس به زر اندودهٔ ناقص عیار
هوش مصنوعی: در این روزگار، افرادی که خود را محترم می‌شمارند، به مانند مسی هستند که با طلا پوشانده شده اما از نظر کیفیت و ارزش واقعی، ناقص است.
کوردل از دولت و کوته‌نظر
دولتشان از دلشان کورتر
هوش مصنوعی: برخی افراد با دیدگاه‌های محدود و ناتوانی در درک واقعیات، حتی اگر در موقعیت‌های خوب قرار داشته باشند، همچنان نمی‌توانند از ارزش آن موقعیت‌ها بهره‌برداری کنند و در واقع دلشان از درک این فرصت‌ها ناتوان‌تر است.
گوش گران و همه ناموس جوی
سفله‌وش و دون‌صفت و تنگ‌خوی
هوش مصنوعی: گوشی که سنگین است و کسانی که فقط به نام و اعتبار خود می‌اندیشند، از نوعی بی‌کفایتی و ویژگی‌های زشت و نامناسب برخوردارند.
بی کرمی نام فروشی کنند
بی گهری مرتبه کوشی کنند
هوش مصنوعی: برخی افراد بی‌مقدار و بی‌اهمیت خود را به شکل‌های مختلف به نمایش می‌گذارند و سعی در نشان دادن استعدادهای نوازش‌دهنده دارند، در حالی که صلاحیت و ارزش واقعی ندارند.
خورده به درویش نیاز ند پیش
بیش رسانند بدانجا که بیش
هوش مصنوعی: درخواست و نیازهای خود را به خانه ی درویش نبر، زیرا آنها فقط به شناخت و فهم عمیق می‌کوشند و ما را به جایی می‌رسانند که بالاتر از نیازهای مادی است.
گر برسانند، مثل، بر گدای
یک درمی ده طلبند از خدای
هوش مصنوعی: اگر به مسکین و گدای یک درهم بدهند، از خداوند بخواهند که او نیز به آنها مرحمت کند و عطا کند.
این سخن چند که بی‌خواست است
شاعری ای نیست همه راست ست
هوش مصنوعی: این صحبت‌ها که بدون خواست و اراده شاعر بیان شده‌اند، همه حقیقت ندارند.
لیک به خواهش چو مرا نیست راه
جز به خدا یا به در باد شاه
هوش مصنوعی: اما چون به خواسته‌ام راهی ندارم جز به خدا یا اینکه به سمت درگاه شاه بروم.
هر چه گفتم ز کسی باک نیست
زهر نخوردم غم تریاک نیست
هوش مصنوعی: هر چه درباره کسی گفتم، برایم مهم نیست. چون دلیلی برای نگرانی ندارم و احساس غم نمی‌کنم.
نیت آن دارم ازین پس به راز
کز در شه نیز شوم بی‌نیاز
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم از این پس به رازی دست یابم که حتی از درگاه پادشاه هم بی‌نیاز شوم.
پشت بجویم نه پناهی ز کس
چون خداوند کنم روی و بس
هوش مصنوعی: من در جستجوی پناهگاهی از دیگران نیستم، چون هنگامی که به خداوند روی می‌آورم، همه چیز برایم کافی است.