گنجور

شمارهٔ ۴۴ - صفت زنان مطربهٔ هندی

شد زن مطرب به نوا پروری
انجمنی پر ز مه و مشتری
غمزه زنانی همه مردم فریب
سیب، زنخ، خال زنخ، تخم سیب
چاه زنخ روشن و صافی چو ماه
روی نما گشته چو آبی به چاه
پرده برانداخته چون آفتاب
کرده به یک غمزه جهانی خراب
روئی چو خورشید بر افروخته
جان کسان زاتش خود سوخته
ز ابروی خم پشت کمان ساخته
تیر مژه نیم کش انداخته
ناوک‌شان چون شده بیرون زکیش
دیده سپر کرده سیاهی خویش
رشته در بسته برد از دو سوی
چون قطرات عرق از گرد روی
سی مه یک روزه فگنده به گوش
حلقه مگو یک مه سی روزه گوش
از کف خود آئینهٔ بنهاده پیش
دیده رخ خود به کف دست خویش
موئی میان سرشان فرق جوی
شکل هلال آمده بی‌فرق موی
جعد که پیچیده به پا در خرام
ماهی ساق آمده در پای دام
بر زمین افگنده چو گیسوی خویش
رفته ره خویش هم از موی خویش
قامت‌شان سرو دلی راستین
پر ز گل از ساعدشان آستین
یافته از نغمه گلوشان خراش
صورت خراشیده‌شان جان خراش
سینه بسی خستهٔ و دل کرده ریش
هر نفس از تیزی آوازه خویش
قامت‌شان بود به پا کوفتن
گیسوی مشکین به زمین روفتن
رقص کنان چون بزمین پا زدند
در حق ناهید لگدها زدند
از روش جنبش دستان شان
مجلسیان هر همه حیران شان
هر که در آن شعبده هشیار بود
مست، نه از می، که ز دیدار بود

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد زن مطرب به نوا پروری
انجمنی پر ز مه و مشتری
هوش مصنوعی: زنی که نوا را به زیبایی اجرا می‌کند، در جمعی پر از نور و شوق، به همراه دوستان مشغول به سماع و شادی است.
غمزه زنانی همه مردم فریب
سیب، زنخ، خال زنخ، تخم سیب
هوش مصنوعی: زنان با چهره‌های فریبنده و دلربا، همگان را به خود جذب می‌کنند. زیبایی‌هایی مانند سیب، نشانه‌های خاص مانند زنخ، و خال‌های جذاب، همگی باعث جلب توجه و فریب مردم می‌شوند.
چاه زنخ روشن و صافی چو ماه
روی نما گشته چو آبی به چاه
هوش مصنوعی: چاه زنخ روشن و صاف مانند ماه شده است، مانند آبی که در چاه می‌درخشد و تابناک است.
پرده برانداخته چون آفتاب
کرده به یک غمزه جهانی خراب
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و دلربا همچون تابش آفتاب، با یک نگاه، تمام دل‌ها و جهان را به هم می‌ریزد.
روئی چو خورشید بر افروخته
جان کسان زاتش خود سوخته
هوش مصنوعی: چهره‌ای مانند خورشید دارد و روح افرادی را که در کنار او هستند، روشن می‌کند، در حالی که خودش در آتش عشق و احساساتش سوخته است.
ز ابروی خم پشت کمان ساخته
تیر مژه نیم کش انداخته
هوش مصنوعی: از زیبایی ابروی کمان‌مانند او، تیر مژه‌ای به آرامی رها شده است.
ناوک‌شان چون شده بیرون زکیش
دیده سپر کرده سیاهی خویش
هوش مصنوعی: پیکان‌های آن‌ها به مانند تیرهایی هستند که از کمان رها شده‌اند، و در این حال، چهره‌ی تاریک خود را به سپر پوشانده‌اند.
رشته در بسته برد از دو سوی
چون قطرات عرق از گرد روی
هوش مصنوعی: رشته‌ای که به دو طرف گره خورده است، مانند قطرات عرق که از صورت می‌چکد، از دو طرف باز می‌شود.
سی مه یک روزه فگنده به گوش
حلقه مگو یک مه سی روزه گوش
هوش مصنوعی: یک ماهی که فقط یک روز درخشش دارد، در برابر یک ماه که سی روز درخشان است، نباید خود را برتر بداند. این یعنی چیزی که به ظاهر کوتاه‌مدت است، نباید بر چیزهایی که استمرار و پایداری دارند، تفاخر کند.
از کف خود آئینهٔ بنهاده پیش
دیده رخ خود به کف دست خویش
هوش مصنوعی: آئینه‌ای را که در دستان خود قرار داده‌ام، پیش چشمانم می‌گذارم تا چهره‌ام را در آن ببینم.
موئی میان سرشان فرق جوی
شکل هلال آمده بی‌فرق موی
هوش مصنوعی: در میان موهای آن‌ها خطی به شکل هلال ایجاد شده است، گویی که هیچ فاصله‌ای در موها وجود ندارد.
جعد که پیچیده به پا در خرام
ماهی ساق آمده در پای دام
هوش مصنوعی: موهای پر پیچ و تابش که با ناز در حرکت است، مانند ماهی که به پای دام گرفتار شده، زیبایی خاصی دارد.
بر زمین افگنده چو گیسوی خویش
رفته ره خویش هم از موی خویش
هوش مصنوعی: مثل این که گیسوانش را بر زمین رها کرده، او نیز در مسیر خود از موهایش عبور کرده است.
قامت‌شان سرو دلی راستین
پر ز گل از ساعدشان آستین
هوش مصنوعی: آنها با قدی همچون سرو، دلی راست و درست دارند و ساعدهای‌شان پر از گل است.
یافته از نغمه گلوشان خراش
صورت خراشیده‌شان جان خراش
هوش مصنوعی: صدای دلنشین آن‌ها به گونه‌ای است که چهره‌های آسیب‌دیده‌شان را مجروح می‌کند و جان را می‌آزارد.
سینه بسی خستهٔ و دل کرده ریش
هر نفس از تیزی آوازه خویش
هوش مصنوعی: دل بسیار آزرده و تن خسته‌ام، هر لحظه از شدت صدای خودم دچار رنج و ناراحتی می‌شوم.
قامت‌شان بود به پا کوفتن
گیسوی مشکین به زمین روفتن
هوش مصنوعی: قد آنها همچون ستونی است که با زیبایی خود، گیسوان مشکی‌شان را به زمین می‌کشانند.
رقص کنان چون بزمین پا زدند
در حق ناهید لگدها زدند
هوش مصنوعی: زمانی که به زمین پا گذاشتند و رقص کنان حرکت کردند، به ناهید ضرباتی وارد کردند.
از روش جنبش دستان شان
مجلسیان هر همه حیران شان
هوش مصنوعی: حرکت دست‌های آنان باعث شگفتی همه حاضران در مجلس شده است.
هر که در آن شعبده هشیار بود
مست، نه از می، که ز دیدار بود
هوش مصنوعی: هر کسی که در آن جادو و فریب هشیار باشد، حقیقی مست و سرمست است، نه به خاطر شراب، بلکه به خاطر دیدن معشوق.