شمارهٔ ۱۸ - (شرح حال پسری کیقبا دهلی):
شه به چنین وقت برآهنگ می
رخش طرب کرد روان پی به پی
باده همی خورد و نمیخورد غم
عیش همی کرد و نمی کرد کم
ریخته ساقی می رنگین به جام
می ز لب شاه رسیده به کام
گرم شد آوازه که خورشید شرق
تافته شد بر خط مغرب چو برق
ناصردین و شه کشور گشای
تیغ برآورد و بکین کرد رای
راند زلکهنوتی و دریای هند
تا سپهش گرد برآرد زسند
نیست جز ین در شب و روزش سخن
کین منم اسکندر دارا شکن
مردمک دیدهٔ من کیقباد
کافسرجد ، فر بزرگیش داد
گرچه جهانگیر شد و تاجدار
نیست جهاندیدهتر از من بکار
تخت پدر کز پی پای من ست
هر همه دانند که جای من ست
حاصل ازین حادثه کامد پدر
شاه جهان یافت پیاپی خبر
کرد اشارت که دلیران رزم
ساخته دارند همه ساز عزم
جمع شدند از امرای دیار
از ملک و خان و شه و شهریار
تیغ زنان همه اقلیم هند
نیزه گذاران نواحی سند
روز دوشنبه، بگهٔ چاشت گاه
در مه ذی الحجه، به پایان ماه
رایت منصور و به بالا کشید
ماه علم سر به ثریا کشید
شمارهٔ ۱۷ - (حرکت ناصرالدین از لکهنو تی بنگال به سرزمین بیهار):: یافت خبر خسرو مشرق پناهشمارهٔ ۱۹ - (در اثر حدوث وقایع دیگر حرکت سپاه چند هفته به تاخیرافتاد، تاآنکه سپا بسوی منزل اول ، یعنی تلیت و افغان پور عازم شد ): در وسط ماه ربیع نخست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شه به چنین وقت برآهنگ می
رخش طرب کرد روان پی به پی
هوش مصنوعی: شاه در چنین لحظهای با نوا و زیبایی سوارکاریاش، دلها را شاد و خوشحال کرد.
باده همی خورد و نمیخورد غم
عیش همی کرد و نمی کرد کم
هوش مصنوعی: او در حال نوشیدن شراب است و هیچ غم و اندوهی ندارد، لذت میبرد و هیچ چیزی از شادیاش کاسته نمیشود.
ریخته ساقی می رنگین به جام
می ز لب شاه رسیده به کام
هوش مصنوعی: ساقی شراب خوشرنگی را در جام میریزد و این نوشیدنی از لبهای شاه به کام میرسد.
گرم شد آوازه که خورشید شرق
تافته شد بر خط مغرب چو برق
هوش مصنوعی: وقتی خبر رسید که خورشید شرق در افق غربی مانند برق درخشیده است، جوشش و شوقی در دلها ایجاد شد.
ناصردین و شه کشور گشای
تیغ برآورد و بکین کرد رای
هوش مصنوعی: ناصرالدین، پادشاهی که کشورهای دیگر را فتح میکند، شمشیری برکشید و تصمیمی قاطع و جدی گرفت.
راند زلکهنوتی و دریای هند
تا سپهش گرد برآرد زسند
هوش مصنوعی: از جلگهی زلکهنوتی تا دریاهای هند، هر زمانی که لشکری به حرکت درآید، گرد و غبار را به هوا میافکند.
نیست جز ین در شب و روزش سخن
کین منم اسکندر دارا شکن
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در شب و روز او وجود ندارد جز این که بگوید من اسکندر دارا هستم و این مطلب را به یاد میآورد.
مردمک دیدهٔ من کیقباد
کافسرجد ، فر بزرگیش داد
هوش مصنوعی: مردمک چشم من نشاندهندهٔ کیقباد، پادشاه بزرگ و مهمی است که عظمتش را به اثبات میرساند.
گرچه جهانگیر شد و تاجدار
نیست جهاندیدهتر از من بکار
هوش مصنوعی: هرچند که او به قدرت و مقام رسیده است، اما هیچکس به اندازه من در دنیا تجربه و آگاهی ندارد.
تخت پدر کز پی پای من ست
هر همه دانند که جای من ست
هوش مصنوعی: پدرم برای من تختی دارد و همه میدانند که این تخت متعلق به من است.
حاصل ازین حادثه کامد پدر
شاه جهان یافت پیاپی خبر
هوش مصنوعی: از این اتفاق، پدر شاه جهان به طور مداوم خبرهایی دریافت کرد.
کرد اشارت که دلیران رزم
ساخته دارند همه ساز عزم
هوش مصنوعی: او اشاره کرد که دلیران آماده جنگ هستند و همه در حال آمادهسازی عزم و اراده خود هستند.
جمع شدند از امرای دیار
از ملک و خان و شه و شهریار
هوش مصنوعی: فرماندهان و شخصیتهای مهم کشور، از جمله پادشاهان و خانها، گرد هم آمدند.
تیغ زنان همه اقلیم هند
نیزه گذاران نواحی سند
هوش مصنوعی: تیغ زنان در سرزمین هند و نیزهداران مناطق سند، همه در میدان جنگ حاضرند.
روز دوشنبه، بگهٔ چاشت گاه
در مه ذی الحجه، به پایان ماه
هوش مصنوعی: در روز دوشنبه، در نیمروز در ماه ذی الحجه، ماه به پایان میرسد.
رایت منصور و به بالا کشید
ماه علم سر به ثریا کشید
هوش مصنوعی: منصور علم را به اوج خود رساند و ماه علم، به بلندیهای آسمان صعود کرد.