گنجور

شمارهٔ ۱۶ - معراج

رفته و باز آمده در یک زمان
رفتن و باز آمدنش توأمان
چشم یقینش چو به رحمت فتاد
امت بیچاره نرفتش ز یاد
آب که خود خورد ازان زمزمه
قطره چکانید به کام همه
قطرهٔ او چشمهٔ والا شده
چشمه چه گویند که دریا شده
نیم شب آن پیک الهی ز دور
آمد و آورد براقی ز نور
داد نویدش که از ین قعر چاه
خیز و به دریای ابد جوی راه
برق صفت جست به پشت براق
کرده به میثاق شتاب از وثاق
جست برون جوهرش از کن فکان
یافت مکانی بحد لامکان
از زبر و زیر برون برد ذات
زیر و زبر هیچ نماند از جهات
منزلتی یافت منازل نورد
کیف وکم از راه برون برد گرد
پردهٔ خویشی زمیان خاسته
مرتبهٔ بی خودی آراسته
چون زمیان رفته حجاب خیال
بی حجبش جلوه نمود آن جمال
جام عنایت زصفا نوش کرد
و زخودی خویش فراموش کرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفته و باز آمده در یک زمان
رفتن و باز آمدنش توأمان
هوش مصنوعی: او به گونه‌ای رفته و باز آمده که گویی همزمان این دو عمل اتفاق افتاده است.
چشم یقینش چو به رحمت فتاد
امت بیچاره نرفتش ز یاد
هوش مصنوعی: چشم یقین او وقتی به رحمت نگاه کرد، امتی که بیچاره بود از یادش نرفت.
آب که خود خورد ازان زمزمه
قطره چکانید به کام همه
هوش مصنوعی: آب که به خودی خود از منابعش جاری می‌شود، قطره قطره برای دیگران نیز شیرین می‌گردد.
قطرهٔ او چشمهٔ والا شده
چشمه چه گویند که دریا شده
هوش مصنوعی: قطره‌ای که از آن سرچشمه می‌جوشد، به حدی بزرگ و ارزشمند شده که حالا یک چشمه‌ی عالی است. چشمه‌ای که خود را بخواهد توصیف کند، چه می‌تواند بگوید وقتی به اندازه دریا رسیده است؟
نیم شب آن پیک الهی ز دور
آمد و آورد براقی ز نور
هوش مصنوعی: در نیمه شب، فرشته‌ای الهی از دور آمد و موجودی درخشان و نورانی را به همراه داشت.
داد نویدش که از ین قعر چاه
خیز و به دریای ابد جوی راه
هوش مصنوعی: به او خبر دادند که از این عمق تاریک و مشکلات پرچالش بیرون بیاید و به سمت زندگی جاویدان و آرامش واقعی حرکت کند.
برق صفت جست به پشت براق
کرده به میثاق شتاب از وثاق
هوش مصنوعی: درخششی سریع و زیبا به پشت اسبی شگفت‌انگیز زده شده است و به خاطر توافقی که وجود دارد، با شتاب و بی‌موقعیتی به جلو می‌رود.
جست برون جوهرش از کن فکان
یافت مکانی بحد لامکان
هوش مصنوعی: جود و بخشش او از کن فکان، همانند جست و خیزی است که به جایی نامحدود و فراتر از همه مکان‌ها می‌رسد.
از زبر و زیر برون برد ذات
زیر و زبر هیچ نماند از جهات
هوش مصنوعی: همه چیز در واقعیت واقعی از حالت‌های مختلف و جنبه‌های گوناگون خود خارج می‌شود و هیچ چیز از این دیدگاه‌ها باقی نمی‌ماند.
منزلتی یافت منازل نورد
کیف وکم از راه برون برد گرد
هوش مصنوعی: او به جایگاه و مقام بالایی دست یافته و از مسیر خود خارج نشده است، بلکه با تلاش و کوشش به آن منزلت رسیده است.
پردهٔ خویشی زمیان خاسته
مرتبهٔ بی خودی آراسته
هوش مصنوعی: از روابط خانوادگی و نزدیکانی که با هم داریم، پرده‌ای را بالا زده‌ایم و به مرحله‌ای از بی‌خودی و آرامش رسیده‌ایم.
چون زمیان رفته حجاب خیال
بی حجبش جلوه نمود آن جمال
هوش مصنوعی: وقتی حجاب خیال از میان برداشت شد، آن زیبایی بی‌نظیر نمایان گردید.
جام عنایت زصفا نوش کرد
و زخودی خویش فراموش کرد
هوش مصنوعی: نوشیدن جام لطف و محبت باعث شد او از خود و آلودگی‌هایش غافل شود.

حاشیه ها

بیت 5 : آورد
بیت 7 : وثاق
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.