بخش ۳۷ - عقد کردن خسرو شیرین را
ملک فرمود کآید موبدی زود
کند پیوسته مقصودی به مقصود
خردمندی طلب کردند هشیار
ز دل دریاوش و از لب گهر بار
در آمد کاردان و راز پرسید
دو یک دل را رضاها باز پرسید
پس آنگه بر طریق آن دو همکیش
معین کرد کابینی ز حد بیش
به باریدن در آمد گوهر و در
چو دریا شد تهی گاه زمین پر
روان شد با عروس خویشتن شاه
که بیند جلوهٔ خورشید با ماه
شه از بس خوش دلی رو در زمین برد
سر اندر پای یار نازنین برد
فرو غلطید پیش آن پریزاد
چو سایه زیر پای سرو آزاد
پری پیکر در آن عاشق نوازی
شده مست از شراب عشق بازی
پریشان گشته زلف نیم تابش
بگرد غمزهها می گشت خوابش
ز مستی سر به زانوی ملک برد
سر خود را به دست خویش بسپرد
ملک سر مست و دولت سازگارش
مرادی آن چنان اندر کنارش
ز سوز عشق کاتش در دل افروخت
غزل می گفت شاه و شمع می سوخت
ز شیرین کاری شیرین دل بند
فراوان خورده بود انگور در قند
چو آن شب نازنین را بی خبر یافت
مکافات عمل را وقت در یافت
بخش ۳۶ - شکر ریزی عروسی خسرو و شیرین و فرستادن خسرو انگشتری را به رسم پیمان: چو مه در چادر شب رفت در خواببخش ۳۸ - زفاف خسرو و شیرین: چو مه در جلوه شد با نازنینان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ملک فرمود کآید موبدی زود
کند پیوسته مقصودی به مقصود
هوش مصنوعی: سردار دستور داد که روحانی سریعا بیاید تا به طور مداوم به هدفی که در نظر دارند، دست یابند.
خردمندی طلب کردند هشیار
ز دل دریاوش و از لب گهر بار
هوش مصنوعی: به دنبال دانایی و خرد بودند، از درون دل به سمت دریاوش هشیار و از لب دریا گوهری باریده.
در آمد کاردان و راز پرسید
دو یک دل را رضاها باز پرسید
هوش مصنوعی: یک فرد آگاه و کاردان وارد شد و از رازی سؤال کرد. او از دو نفر که دلشان با هم یکی بود، دربارهی آن راز پرسید.
پس آنگه بر طریق آن دو همکیش
معین کرد کابینی ز حد بیش
هوش مصنوعی: سپس او تصمیم گرفت که در راه آن دو هممذهب، با توافقی مشخص، بیش از حد معمول تعهدی ایجاد کند.
به باریدن در آمد گوهر و در
چو دریا شد تهی گاه زمین پر
هوش مصنوعی: بارش گوهرها آغاز شد و دریا خالی گشت، و در زمین پر از آنها شد.
روان شد با عروس خویشتن شاه
که بیند جلوهٔ خورشید با ماه
هوش مصنوعی: شاه به عروسی خود رفت تا زیبایی خورشید و ماه را با هم ببیند.
شه از بس خوش دلی رو در زمین برد
سر اندر پای یار نازنین برد
هوش مصنوعی: شاه از شدت خوش دلی و شادمانی، سرش را به پای یار نازنینش میگذارد و به زمین میافتد.
فرو غلطید پیش آن پریزاد
چو سایه زیر پای سرو آزاد
هوش مصنوعی: او مانند سایهای که زیر درخت سرو است، به خاطر زیبایی آن پریزاد بر زمین افتاد.
پری پیکر در آن عاشق نوازی
شده مست از شراب عشق بازی
هوش مصنوعی: زن زیبایی در فضای عاشقانهای به مستی و سرخوشی درآمده است که ناشی از عشق و حس شادی است.
پریشان گشته زلف نیم تابش
بگرد غمزهها می گشت خوابش
هوش مصنوعی: زلفهای نیمهتاب او به خاطر غمزههایش بیقرار و آشفته شده و خوابش را زایل کرده است.
ز مستی سر به زانوی ملک برد
سر خود را به دست خویش بسپرد
هوش مصنوعی: از نشئگی، سرش را روی زانو گذاشت و سر خود را به دستان خود سپرد.
ملک سر مست و دولت سازگارش
مرادی آن چنان اندر کنارش
هوش مصنوعی: پادشاه در حال خوشی و سرمستی است و وضعیت حکومتش با او هماهنگ و سازگار است؛ آرزویی که او دارد، در کنار او تحقق یافته است.
ز سوز عشق کاتش در دل افروخت
غزل می گفت شاه و شمع می سوخت
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، شعلهای در دل روشن شد و در این حال، شاعر شعر میسرود و شمع هم میسوخت.
ز شیرین کاری شیرین دل بند
فراوان خورده بود انگور در قند
هوش مصنوعی: در نتیجه رفتارهای دلنشین و شیرین، دل شیرین او تحت تأثیر قرار گرفته بود و او از شیرینی و لذت بسیار از انگور و قند بهرهمند شده بود.
چو آن شب نازنین را بی خبر یافت
مکافات عمل را وقت در یافت
هوش مصنوعی: وقتی که آن شب دلانگیز را بیخبر مشاهده کرد، در همان زمان نتیجه عملش را متوجه شد.
حاشیه ها
1387/10/06 12:01
khalil moetamed
بخش 37 بیت های :
2- ز دل در یا وش >>> ز دل دریاوش
3- درامد >>>> در آمد
4- بر طریق اندوهم کیش >> بر طریق آندو همکیش
5- درامد >>> در آمد
8- بیش >>>> پیش
9- دران >>>> در آن
12- مرا دی >>> مرادی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1403/09/30 18:11
احمدرضا ضیایی
بیت ۱۴ در امثال و حکم دهخدا به صورت زیر آورده شده :
زشیرین کاری شیرین دلبند/
فراوان خورده بود انقوزه در قند.
که انقوزه (انغوزه) در قند خوراندن هم مثلی معروف است.