گنجور

بخش ۳۵ - غزل سرائی باربد از زبان خسرو

چو فرخ ساعتی باشد که تقدیر
دو عاشق را کند با هم به تدبیر
گهی خوش خوش به شادی جام گیرند
گهی در بزم وصل آرام گیرند
گهی با سرو سنبل دست مالند
گهی افسانهٔ هجران سکالند
گه از لبها نصیب جان ربایند
گه از دلها غبار غم زدایند
کسی کاین خواب بختش راستین است
کلید دولتش در آستین است
بهشت و بوستان بی‌دوست زشتست
به روی دوستان زندان بهشتست
من و جام می و زلف دوتاهت
بهشت و باغ من روی چو ماهت
چو من زان روی گلرنگ شدم شاد
رها کن سرخ گل را برد باد
چو در آغوشم آمد سرو گل روی
ممان گو هیچ سروی بر لب جوی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو فرخ ساعتی باشد که تقدیر
دو عاشق را کند با هم به تدبیر
هوش مصنوعی: زمانی خوش و فرصت‌ساز فرا می‌رسد که سرنوشت دو عاشق را به صورت هوشمندانه‌ای به هم متصل کند.
گهی خوش خوش به شادی جام گیرند
گهی در بزم وصل آرام گیرند
هوش مصنوعی: در بعضی اوقات در جشن و سرور، شادی و خوشحالی را تجربه می‌کنند و در مواقعی دیگر در جمع عاشقان و در پیوند عاشقانه به آرامش می‌رسند.
گهی با سرو سنبل دست مالند
گهی افسانهٔ هجران سکالند
هوش مصنوعی: گاهی با زیبایی و لطافت فوتبال می‌کنند و گاهی داستان دوری و جدایی را نقل می‌کنند.
گه از لبها نصیب جان ربایند
گه از دلها غبار غم زدایند
هوش مصنوعی: گاهی لب‌ها کلامی به دل می‌بخشند که جان را به خود می‌کشد، و گاهی از دل‌ها احساسی آزاد می‌شود که غم‌ها را از بین می‌برد.
کسی کاین خواب بختش راستین است
کلید دولتش در آستین است
هوش مصنوعی: کسی که در خواب بختش حقیقت دارد، در واقع دارای قدرت و موفقیتی بزرگ است. این فرد به راحتی می‌تواند به سعادت و کامیابی دست پیدا کند.
بهشت و بوستان بی‌دوست زشتست
به روی دوستان زندان بهشتست
هوش مصنوعی: بهشت و باغ بدون حضور دوست، زیبا نیست و در واقع به روی دوستان، بهشت می‌تواند تبدیل به زندان شود.
من و جام می و زلف دوتاهت
بهشت و باغ من روی چو ماهت
هوش مصنوعی: من و جام شراب و موهای زیبایت، بهشت و باغ من مانند چهره ماه توست.
چو من زان روی گلرنگ شدم شاد
رها کن سرخ گل را برد باد
هوش مصنوعی: زمانی که من به خاطر زیبایی گلرنگ شاد و خوشحال شدم، بگذار باد سرخ گل را ببرد و آزاد کند.
چو در آغوشم آمد سرو گل روی
ممان گو هیچ سروی بر لب جوی
هوش مصنوعی: وقتی که زیبای من در آغوشم می‌آید، لطفاً به من نگو که هیچ زیبای دیگری در کنار رودخانه وجود ندارد.

حاشیه ها

1387/10/06 12:01
khalil moetamed

بخش 35 بیت :
2 - بزم و صل >>> بزم وصل
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.