گنجور

شمارهٔ ۶۸۵

گر نمی بینم دمی در روی او غم می کشد
ور کسی پهلوی او می بینم آن هم می کشد
من به عشق یک نظر می میرم واو با کسان
چون زید مسکین گرفتاری کش این غم می کشد
من ز محرم حیله می پرسم کز این غم چون زیم
وین خود از کشتن بتر کز طعنه محرم می کشد
می کشد از چشم و خوشتر آنکه می گوید که خلق
خود همی میرند، کس را چشم پرنم می کشد؟
ای دل خسته، چه جویی، مرهم از شیرین لبی؟
کو به شوخی دردمندان را به مرهم می کشد
چند پوشم گریه را تا کس نداند راز من؟
بیشتر هر جا مرا این چشم پرنم می کشد
زلف را زین گونه، جانا، هم مده رشته دراز
کو هزاران بسته را در زیر هر خم می کشد
از کرشمه خلق را تا می توانی می کشی
ور کسی از تو رها شد زلف در هم می کشد
خسروا، کی غم خورد، گر تو بمیری در غمش
آنکه صد همچون تو عاشق را به یک دم می کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نمی بینم دمی در روی او غم می کشد
ور کسی پهلوی او می بینم آن هم می کشد
هوش مصنوعی: اگر لحظه‌ای نتوانم چهره‌ی او را ببینم، غم‌دار می‌شوم. حتی اگر کسی در کنار او باشد، آن را نیز نمی‌توانم تحمل کنم.
من به عشق یک نظر می میرم واو با کسان
چون زید مسکین گرفتاری کش این غم می کشد
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق یک نگاه از او می‌میرم، در حالی که او مثل زید مسکین با دیگران درگیر این درد و غم است.
من ز محرم حیله می پرسم کز این غم چون زیم
وین خود از کشتن بتر کز طعنه محرم می کشد
هوش مصنوعی: من از کسی که رازها را می‌داند می‌پرسم که در این غم چگونه باید زندگی کرد و اینکه چون خودم از مرگ هراسان‌ترم، اما همچنان طعنه‌ها و اشاره‌های آن شخص را تحمل می‌کنم.
می کشد از چشم و خوشتر آنکه می گوید که خلق
خود همی میرند، کس را چشم پرنم می کشد؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و تاثیر چشم انسان اشاره دارد. شاعر می‌گوید که چشمان فردی باعث گلوگیر شدن و گریه دیگران می‌شود و جالب‌تر این است که او می‌گوید وقتی انسان‌ها خود در حال مرگ هستند، چه نیازی به این چشمان پر از اشک است؟ به نوعی بیان می‌کند که احساسات و زیبایی‌های بیرونی می‌توانند تأثیر عمیق و غم‌انگیزی بر روح و روان افراد داشته باشند.
ای دل خسته، چه جویی، مرهم از شیرین لبی؟
کو به شوخی دردمندان را به مرهم می کشد
هوش مصنوعی: ای دل غمگین، چرا به دنبال درمانی از لب شیرینی؟ او با شوخی، درد و رنج دردمندان را التیام می‌بخشد.
چند پوشم گریه را تا کس نداند راز من؟
بیشتر هر جا مرا این چشم پرنم می کشد
هوش مصنوعی: چند وقت می‌توانم در برابر گریه‌ام مقاومت کنم تا کسی از دل‌دردهایم آگاه نشود؟ هر جا که بروم، این چشمان اشکبارم مرا می‌کشند و مشخص می‌کنند که حال روحی‌ام خوب نیست.
زلف را زین گونه، جانا، هم مده رشته دراز
کو هزاران بسته را در زیر هر خم می کشد
هوش مصنوعی: ای محبوب، زلفت را این‌گونه دراز نکن، زیرا این زلف هزاران دل را در زیر هر تابش خود می‌کشد و به درد و رنج می‌اندازد.
از کرشمه خلق را تا می توانی می کشی
ور کسی از تو رها شد زلف در هم می کشد
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی دیگران را با زهد و فریب خود تحت تأثیر قرار می‌دهی، اما اگر کسی از تو دور شود، به خودت برمی‌گردی و زیبایی‌های خود را به رخ می‌کشی.
خسروا، کی غم خورد، گر تو بمیری در غمش
آنکه صد همچون تو عاشق را به یک دم می کشد
هوش مصنوعی: ای خسروا! چرا غمگین باشی؟ اگر تو بمیری، آن کس که به تو عشق می‌ورزد، می‌تواند صد عاشق دیگر را در یک لحظه از بین ببرد.