گنجور

شمارهٔ ۶۱۹

شبهای عاشق را گهی صبح طرب کمتر دمد
کز ناوک غمزه زنان پیکانش در بستر دمد
شیرین نباتی خاسته گرد لب شکر فشانش
شیرین چرا نبود، بگو، آن سبزه کز شکر دمد
هر شب که آید بر دلم آن غمزه خونریز او
هر موی من خاری شود، زان غنچه خون تر دمد
من کشته یک پاسخش، او در سخن با دیگران
من مرده روح اللهم، دم جانب دیگر دمد
از بسکه سرها خاک شد، دلها هم اندر کوی او
نبود عجب، گر از زمین دل روید و یا سر دمد
تا سوخته نبود دلی، در وی نگیرد سوز من
آتش کجا خیزد کسی، گر دم به خاکستر دمد
گفتم که، ای خورشید حشر، آخر ازین سو تابشی
گفتا که خسرو، باش تا صبح قیامت بردمد

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبهای عاشق را گهی صبح طرب کمتر دمد
کز ناوک غمزه زنان پیکانش در بستر دمد
هوش مصنوعی: در شب‌های عاشقانه گاهی صبح خوشحالی دیرتر سر می‌رسد، زیرا تیرهای غم‌انگیز چشمان معشوق در دل شب به توفان احساسات دامن می‌زنند.
شیرین نباتی خاسته گرد لب شکر فشانش
شیرین چرا نبود، بگو، آن سبزه کز شکر دمد
هوش مصنوعی: شیرینی و جذابیت یک چیز می‌تواند به دلیل وجود شکر و طمع خوب آن باشد، اما اگر جمال و زیبایی واقعی در آن نباشد، چرا باید انتظار sweetness و شیرینی داشته باشیم؟ سوال در اینجاست که آن سبزه‌ای که به نظر می‌رسد از شکر نشات گرفته، چرا چنین شاداب و جذاب نیست؟
هر شب که آید بر دلم آن غمزه خونریز او
هر موی من خاری شود، زان غنچه خون تر دمد
هوش مصنوعی: هر شب که آن چشم جذاب و خونسری بر دلم می‌نشینید، هر تار موی من به خاطر آن غنچه‌ی خونی، مانند خار می‌شود و درد می‌آورد.
من کشته یک پاسخش، او در سخن با دیگران
من مرده روح اللهم، دم جانب دیگر دمد
هوش مصنوعی: من به خاطر یک پاسخ او جانم را از دست داده‌ام. او وقتی با دیگران صحبت می‌کند، من به وضعیت مرده‌ای می‌مانم و روح من در حسرت او می‌سوزد.
از بسکه سرها خاک شد، دلها هم اندر کوی او
نبود عجب، گر از زمین دل روید و یا سر دمد
هوش مصنوعی: به دلیل این‌که خیلی از مردم سر خود را به خاک می‌سایند و در عشق او غرق شده‌اند، جای تعجب نیست اگر روزی دل‌ها از زمین خارج شوند یا سرها از خاک بیرون بیایند.
تا سوخته نبود دلی، در وی نگیرد سوز من
آتش کجا خیزد کسی، گر دم به خاکستر دمد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلی نخواهد بسوزد، احساسات من در آن نفوذ نمی‌کند. آتش و شعله‌ای در وضعیت خاکستر چه می‌تواند وجود داشته باشد؟
گفتم که، ای خورشید حشر، آخر ازین سو تابشی
گفتا که خسرو، باش تا صبح قیامت بردمد
هوش مصنوعی: به خورشید روز رستاخیز گفتم که آیا روشنایی‌ات از این طرف نمی‌تابد؟ او پاسخ داد که ای پادشاه، تا صبح قیامت نور من خواهد آمد.