گنجور

شمارهٔ ۶۰۸

ما را چه جان باشد که تو بر ما فشانی ناز خود
بر شیر مردان تیز کن چشم شکار انداز خود
صد جانست نرخ ناز تو از بهر جان سوخته
بر چون منی ضایع مکن بشناس قدر ناز خود
جان باختم در کوی تو رنجه شدی، چه کم شود؟
گر طاقت آری بازییی از عاشق جانباز خود
هر گاه گاهی از دلم خواهم برآرم ناله ای
گه خود به حیرت گم شوم، گه گم کنم آواز خود
بسته نمی گردد شبی چشمم به جز خون جگر
بسته چنین بینم مگر شبها دو چشم باز خود
دردست اندر جان من، کس چون منی باور کند؟
چون کس ندارد درد من، پیش که گویم راز خود؟
خود کشت خسرو خویش را کافتد ترا بر وی نظر
بیهوده تهمت می نهی بر غمزه غماز خود

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما را چه جان باشد که تو بر ما فشانی ناز خود
بر شیر مردان تیز کن چشم شکار انداز خود
هوش مصنوعی: ما چه انگیزه‌ای داریم وقتی که تو با ناز و کرشمه‌ات بر ما توجه نمی‌کنی؟ ای شیرمردان، چشمان‌تان را تیز کنید و آماده‌ی شکار باشید.
صد جانست نرخ ناز تو از بهر جان سوخته
بر چون منی ضایع مکن بشناس قدر ناز خود
هوش مصنوعی: نرخ زیبایی و ناز تو به اندازه‌ی جان‌ها ارزش دارد، اما برای من که جانم را سوخته‌ام، این زیبایی را بیهوده نکن. قدر ناز و زیبایی خودت را بشناس.
جان باختم در کوی تو رنجه شدی، چه کم شود؟
گر طاقت آری بازییی از عاشق جانباز خود
هوش مصنوعی: عشق من به تو آنقدر عمیق است که باختن جانم در راه تو برایم اهمیت ندارد. اگر بتوانی کمی صبر کنی و تحمل کنی، شاید بتوانی از عشق من بهره‌مند شوی.
هر گاه گاهی از دلم خواهم برآرم ناله ای
گه خود به حیرت گم شوم، گه گم کنم آواز خود
هوش مصنوعی: هر وقت دلم بخواهد، صدایی از خودم بلند می‌کنم که گاهی به تازگی مجبور می‌شوم در حیرت غرق شوم و گاهی طوری می‌شود که صدای خود را گم می‌کنم.
بسته نمی گردد شبی چشمم به جز خون جگر
بسته چنین بینم مگر شبها دو چشم باز خود
هوش مصنوعی: چشمم هیچگاه در شب آرام نمی‌گیرد و همیشه در حال گریه و ناراحتی است، مگر اینکه در شب‌های دیگر، دو چشم باز و تماشاکننده‌ای را ببینم.
دردست اندر جان من، کس چون منی باور کند؟
چون کس ندارد درد من، پیش که گویم راز خود؟
هوش مصنوعی: در درون من دردی وجود دارد که هیچ‌کس جز من نمی‌تواند آن را درک کند. چون هیچ‌کس مانند من این درد را احساس نمی‌کند، پس به کی باید رازی که در دل دارم را بگویم؟
خود کشت خسرو خویش را کافتد ترا بر وی نظر
بیهوده تهمت می نهی بر غمزه غماز خود
هوش مصنوعی: شما به خاطر نگاه کردن به کسی که مورد علاقه‌تان است، خودتان را دچار دردسر می‌کنید و به او بی‌دلیل اتهام می‌زنید. در واقع، مشکل از خودتان است و نباید دیگری را سرزنش کنید.