گنجور

شمارهٔ ۵۶۶

مهی چون او به دست من نیفتد
وگر افتد، چنین روشن نیفتد
نمی دانم چه سر دارد، که تیغش
مرا خود هرگز از گردن نیفتد
ز بخت خود پریشانم که یک شب
سر زلفش به دست من نیفتد
نبیند کس دگر گل را شکفته
اگر بوی تو در گلشن نیفتد
تو ناوک می زنی از غمزه و من
برو لرزان که بر دشمن نیفتد
مرو دامن کشان تا گرد غیری
ز خاک ره بر آن دشمن نیفتد
چو خسرو از توام، ای چشم روشن
نظر بر هیچ سیمین تن نیفتد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهی چون او به دست من نیفتد
وگر افتد، چنین روشن نیفتد
هوش مصنوعی: بدین معناست که در زندگی از دست دادن یا دست یافتن به چیزهایی چون ماه، که نماد زیبایی و کمال است، به این آسانی نیست. اگر هم به دست آید، همچون روشنی و زیبایی آن قابل توجه نخواهد بود.
نمی دانم چه سر دارد، که تیغش
مرا خود هرگز از گردن نیفتد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه دلیلی وجود دارد که هرگز نتوانم از چنگال تیغش رهایی یابم.
ز بخت خود پریشانم که یک شب
سر زلفش به دست من نیفتد
هوش مصنوعی: من به خاطر بخت بد خود نگرانم که یک شب نتوانم دستم را به موهای او برسانم.
نبیند کس دگر گل را شکفته
اگر بوی تو در گلشن نیفتد
هوش مصنوعی: اگر بوی تو در باغ پراکنده نباشد، کسی دیگر گل را شکفته نخواهد دید.
تو ناوک می زنی از غمزه و من
برو لرزان که بر دشمن نیفتد
هوش مصنوعی: تو با نگاهی پر از ناز و دلربایی به من ظلم می‌کنی و من در حالی که از ترس می‌لرزم، باید به تو توجه کنم تا مبادا به دشمن لطمه‌ای وارد شود.
مرو دامن کشان تا گرد غیری
ز خاک ره بر آن دشمن نیفتد
هوش مصنوعی: به سوی غیر نرو و رها کن دامن خود را؛ زیرا افکار ناپاک نمی‌گذارند که بر روی راه دشمن، هیچ چیزی بیفتد.
چو خسرو از توام، ای چشم روشن
نظر بر هیچ سیمین تن نیفتد
هوش مصنوعی: من به تو مانند خسرو هستم، ای چشمان روشنت، نگاه به هیچ تن زیبا و نقره‌ای نینداز.