شمارهٔ ۲۴
گم شدم در سر آن کوی، مجویید مرا
او مرا کشت شدم زنده، ممویید مرا
عمری از گم شدنم رفت و نمی آیم باز
چون چنین است، شما نیز مجویید مرا
بر درش مردم و آن خاک بر اعضای منست
هم بدان خاک در آرید و مشویید مرا
عاشق و مستم و رسوایی خویشم هوس است
هر چه خواهم که کنم، هیچ مگویید مرا
خسروم من گلی از خون دل خود رسته
بوی من هست جگر سوز، مبویید مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گم شدم در سر آن کوی، مجویید مرا
او مرا کشت شدم زنده، ممویید مرا
هوش مصنوعی: در کوچهای که جانم را گرفتهاست، گم شدهام؛ من را جستوجو نکنید. او باعث شد که من بمیرم اما به نوعی دوباره زنده شدم؛ پس مرا به هیچ شکلی، باز یافت نکنید.
عمری از گم شدنم رفت و نمی آیم باز
چون چنین است، شما نیز مجویید مرا
هوش مصنوعی: سالها از ناپدید شدنم میگذرد و دیگر برنمیگردم. حال که اینگونه است، شما هم به دنبال من نباشید.
بر درش مردم و آن خاک بر اعضای منست
هم بدان خاک در آرید و مشویید مرا
هوش مصنوعی: بر در آن معشوق، مردم جمعند و خاک در زیر پای من است. همچنین، همان خاک را بر من بریزید و مرا با آن نشویید.
عاشق و مستم و رسوایی خویشم هوس است
هر چه خواهم که کنم، هیچ مگویید مرا
هوش مصنوعی: من عاشق و سرمست هستم و به خاطر عشق، رسوا شدهام. به هر چیزی که میخواهم برسم، فقط درخواست دارم که کسی چیزی به من نگوید.
خسروم من گلی از خون دل خود رسته
بوی من هست جگر سوز، مبویید مرا
هوش مصنوعی: من همچون گلی از درد و رنج خود رشد کردهام، بوی من برایتان آزاردهنده است، بنابراین به من نزدیک نشوید.
حاشیه ها
1392/01/25 00:03
امین کیخا
پوییدن در سالهای اخیر بجای dynamism بکار رفته اما قبلا بجای هروله بکار می رفته مثلا اینجا مپویید مرا یعنی برای من ندوید
1397/02/10 15:05
علی
در غزل دیگری به شماره 44 اینگونه آمده است
گم شدم در سر آن کوی مجویید مرا
او مراکشت شدم زنده مپو یید مرا
بر درش مردم و آن خاک بر اعضای من است
هم بدان خاک درآید و مشویید مرا
عاشق و مستم و رسوایی خویشم هوس است
هر چه خواهم که کنم هیچ مگویید مرا
خسروم من : گلی ازخون دل خود رسته
خون من هست جگر سوز مبویید مرا