گنجور

شمارهٔ ۱۸۴۷

خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای
انگبین زان لب چون برگ سمن باز گشای
نقل شاهانه تو پسته و عناب سزد
مردمی کن، قدری گنج دهن بازگشای
با بزرگان نرسد خرده سخن می گویی
خرده گیری به میان نیست، سخن بازگشای
جعد تو تنگ به کار دل ما پیچیده ست
پنجه ای چند ز جعد چو شکن بازگشای
هست کوتاه شب وصل درازیش ببخش
زان سر زلف سیه نیم شکن بازگشای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای
انگبین زان لب چون برگ سمن باز گشای
هوش مصنوعی: لبخندی بزن که بوی شیرینی را در فضا پخش کند و مانند زنبوری که عسل می‌سازد، دهن تو را به شادی پر کند. لب‌هایت را مثل برگ‌های درخت سمن به آرامی از هم باز کن.
نقل شاهانه تو پسته و عناب سزد
مردمی کن، قدری گنج دهن بازگشای
هوش مصنوعی: ایران ما را برای پذیرایی از مهمانان خاص، پسته و عناب معطر و باکیفیت می‌سازد. بنابراین، مردمی و مهربان باش و کمی از گنجینه‌ات را برای دیگران به نمایش بگذار.
با بزرگان نرسد خرده سخن می گویی
خرده گیری به میان نیست، سخن بازگشای
هوش مصنوعی: با افراد بزرگوار و با دانش نباید به جزئیات بی‌اهمیت پرداخته شود؛ بلکه باید به موضوعات مهم و اساسی پرداخته شود.
جعد تو تنگ به کار دل ما پیچیده ست
پنجه ای چند ز جعد چو شکن بازگشای
هوش مصنوعی: موهای تو به قدری زیبا و پیچیده است که دل ما را به تنگنا کشیده و انگشتان ما به خاطر جعد و پیچش آن، بارها به هم گره خورده‌اند. اگر تو با یک حرکت ساده موهایت را بازکنی، همه این درد و سختی‌ها برطرف خواهد شد.
هست کوتاه شب وصل درازیش ببخش
زان سر زلف سیه نیم شکن بازگشای
هوش مصنوعی: شب وصال کوتاه است، پس آن را تحمل کن و به خاطر موهای سیاهش، نیمه بازش را بگشای.