شمارهٔ ۱۷۱۵
ای آمده جان هر شکسته
می ده ز شکسته بر شکسته
نشکسته ام از تو هیچ عهدی؟
ای عهد ببسته بر شکسته!
کم کرده درست هیچ عاشق
وصفی ز لبت، مگر شکسته
گل خنده لعل شکرینت
قدر گل و گل شکر شکسته
تا طوق سگ تو سازد ایام
عشاق ترا کمر شکسته
نشکسته به هیچ زر ز تو کس
الا که به روی زر شکسته
دریاب که خسرو از هویت
مانده ست چو مرغ پر شکسته
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آمده جان هر شکسته
می ده ز شکسته بر شکسته
هوش مصنوعی: ای کسی که برای هر دل شکسته، زندگی و آرامش میآوری، از درد و شکست دلهای دیگران نیز آگاه باش و به آنها کمک کن.
نشکسته ام از تو هیچ عهدی؟
ای عهد ببسته بر شکسته!
هوش مصنوعی: آیا من هیچ توافقی با تو نداشتم؟ ای پیمان، تو که بر انسانهای شکسته و ناامید بنا شدهای!
کم کرده درست هیچ عاشق
وصفی ز لبت، مگر شکسته
هوش مصنوعی: عاشق نمیتواند از توصیف لبت چیزی بگوید، مگر اینکه دلش شکسته باشد.
گل خنده لعل شکرینت
قدر گل و گل شکر شکسته
هوش مصنوعی: خندهات مانند گل لعل و شیرین است و ارزش آن به اندازه گل و شکر شکسته است.
تا طوق سگ تو سازد ایام
عشاق ترا کمر شکسته
هوش مصنوعی: برای خاطر تو، ای یار عاشق، چنان به ذلت میافتم که انگار به گردن سگ طوق بستهاند.
نشکسته به هیچ زر ز تو کس
الا که به روی زر شکسته
هوش مصنوعی: هیچکس به جز خودت نمیتواند بر روی زر نیمهشکسته تو تأثیر بگذارد.
دریاب که خسرو از هویت
مانده ست چو مرغ پر شکسته
هوش مصنوعی: بسیار متوجه باش که خسرو از هویت خود دور افتاده است، مانند پرندهای که بالهایش شکسته و ناتوان است.