گنجور

شمارهٔ ۱۵۹۳

میسر ار شود از چون تو نخل برخوردن
ز شاخ عمر توان میوه های تر خوردن
من از لب تو خورم خون، تو از دل و جگرم
چه دوستی بود این خون یکدگر خوردن!
چو مفلسان هوسناک با تو چند از دور
به وهم خویش در اندیشه گل شکر خوردن!
گر این گل است، خود انداز خاک در دهنم
که تو به خوردن می، من به خاک در خوردن
غمت که لقمه جان است، کی تواند خورد
شکم پرست که نشناسد او مگر خوردن؟
چنین که سرزده در کوی دوست رفتن ماست
نه آتشیم بخواهیم تا به سر خوردن
به غمزه توکشان می برد دلم، ورنه
کسی به خود نرود دشنه بر جگر خوردن
به جان پذیر نه از دیده زخم او، خسرو
که عاشقی نبود زخم بر سپر خوردن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میسر ار شود از چون تو نخل برخوردن
ز شاخ عمر توان میوه های تر خوردن
هوش مصنوعی: اگر میسر باشد که از تو بهره‌برداری کنم، می‌توانم از درخت عمر خود میوه‌های تازه‌ای بچینم و استفاده کنم.
من از لب تو خورم خون، تو از دل و جگرم
چه دوستی بود این خون یکدگر خوردن!
هوش مصنوعی: من از لب تو درد و رنج می‌کشیم و تو نیز از دل و جگر من، پس چه نوع دوستی است که ما این‌گونه همدیگر را آزار می‌دهیم؟
چو مفلسان هوسناک با تو چند از دور
به وهم خویش در اندیشه گل شکر خوردن!
هوش مصنوعی: مانند کسانی که فقیر و آرزومندند، تو را از دور می‌نگرند و در عالم خیال خود به فکر لذت بردن از گل و شکر هستند.
گر این گل است، خود انداز خاک در دهنم
که تو به خوردن می، من به خاک در خوردن
هوش مصنوعی: اگر این گل است، خودت خاک را در دهانم بریز، زیرا تو از نوشیدن شراب لذت می‌بری و من از خوردن خاک.
غمت که لقمه جان است، کی تواند خورد
شکم پرست که نشناسد او مگر خوردن؟
هوش مصنوعی: اندوه تو به اندازه‌ای عمیق و ضروری است که هیچ کسی که تنها به شکم‌پرستی و لذت‌های دنیا مشغول باشد، نمی‌تواند آن را درک کند و از آن بهره‌مند شود. فقط کسی می‌تواند آن را احساس کند که به معنای واقعی زندگی و عشق توجه داشته باشد.
چنین که سرزده در کوی دوست رفتن ماست
نه آتشیم بخواهیم تا به سر خوردن
هوش مصنوعی: ما به جایی می‌رویم که دوست در آن قرار دارد، و این رفتن ما به‌طور ناگهانی است. ما مثل آتش نمی‌سوزیم، بلکه می‌خواهیم به آرامی و با دقت پیش برویم.
به غمزه توکشان می برد دلم، ورنه
کسی به خود نرود دشنه بر جگر خوردن
هوش مصنوعی: دل من با نگاه تو پر از شوق و شادابی می‌شود، وگرنه هیچ‌کس به خاطر درد و رنج خود نمی‌تواند بر دلش زخم بزند.
به جان پذیر نه از دیده زخم او، خسرو
که عاشقی نبود زخم بر سپر خوردن
هوش مصنوعی: به جان خودت قسم، به خاطر زخم عاشقانه او گریه نکن، زیرا عاشق واقعی کسی نیست که زخم را تحمل کند و صدمه ببیند.