گنجور

شمارهٔ ۱۵۹۱

نظر چگونه توان در همه جهان کردن؟
چو نیست آن که به رویش نظر توان کردن
به هر چه بی رخ تو پیش از این نظر کردم
به جان تو که پشیمان شدم، از آن کردن
به فتوی خط تو کآیتی ست در خوبی
حلال نیست تماشای بوستان کردن
چو کعبتین شگرف است چشم تو که چنان
مقام را نتوانند از استخوان کردن
گران کنی دل، اگر گویمت که سنگدلی
اگر نه سنگدلی، چیست دل گران کردن؟
غمت که دانه دلها خورد، عجب مرغی ست
که جز به سینه نمی یارد آشیان کردن
عنان صبر شد از دست، در چه آویزم؟
که هیچ نتوان دست در عنان کردن
غلام تو شوم، ار التفات کم نکنی
خدای صبر دهادت بدین زیان کردن!
پر آب دیده شدم، کشتیی همی باید
بدین طریق مرا عمر بر کران کردن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نظر چگونه توان در همه جهان کردن؟
چو نیست آن که به رویش نظر توان کردن
هوش مصنوعی: چطور می‌توان به همه دنیا نگریست، در حالی که هیچ چیز وجود ندارد که بتوان به روی آن نگریست؟
به هر چه بی رخ تو پیش از این نظر کردم
به جان تو که پشیمان شدم، از آن کردن
هوش مصنوعی: هر چیزی را که پیش از این به جز چهره‌ی تو دیدم، باعث شد که از عشق به تو پشیمان شوم.
به فتوی خط تو کآیتی ست در خوبی
حلال نیست تماشای بوستان کردن
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی خط تو که مانند آیه‌ای از خوبی‌هاست، تماشای بوستان حرام است.
چو کعبتین شگرف است چشم تو که چنان
مقام را نتوانند از استخوان کردن
هوش مصنوعی: چشم تو مانند کعبه‌ای بزرگ و پرجلال است، به طوری که هیچ کس نمی‌تواند به این مقام و موقعیت عمیق و والای تو دست یابد.
گران کنی دل، اگر گویمت که سنگدلی
اگر نه سنگدلی، چیست دل گران کردن؟
هوش مصنوعی: دل آدمی را سنگین و غمگین می‌کنی، اگر به تو بگویم که آیا واقعاً سنگدل هستی؟ اگر نیستی، پس چرا دل را این‌گونه سنگین می‌کنی؟
غمت که دانه دلها خورد، عجب مرغی ست
که جز به سینه نمی یارد آشیان کردن
هوش مصنوعی: غم تو مانند دانه‌ای است که دل‌ها را می‌خورد، و چه عجب که این مرغ غم نمی‌تواند جز در سینه جا بگیرد و آشیانه بسازد.
عنان صبر شد از دست، در چه آویزم؟
که هیچ نتوان دست در عنان کردن
هوش مصنوعی: صبری که داشتم از دستم رفت و نمی‌دانم باید به چه چیزی پناه ببرم، زیرا هیچ چیزی نمی‌تواند مرا آرام کند.
غلام تو شوم، ار التفات کم نکنی
خدای صبر دهادت بدین زیان کردن!
هوش مصنوعی: من آماده‌ام که به خدمتت بیایم، اگر کم‌توجهی نکنی. خدایا، به من صبر عطا کن تا از این آسیب‌ها رنج ببرم!
پر آب دیده شدم، کشتیی همی باید
بدین طریق مرا عمر بر کران کردن
هوش مصنوعی: من به شدت غمگین و زار شدم، حالا باید راهی پیدا کنم تا زندگی‌ام را به پیش ببرم.