شمارهٔ ۱۴۰۳
می خواستم که روزه گشایم نماز شام
سر بر زد آفتاب جهانسوز من ز بام
با قامتی که سرو سهی گر ببیندش
یک پا ستاده تا به قیامت کند قیام
برداشت پرده از رخ و چون روز عرضه کرد
بر من نماز صبح به وقت نماز شام
کردم سلام و سر بنهادم به روی خاک
هر چند سجده سهو بود از پی سلام
ای عید روزگار، نهان کن رخ چو ماه
بر عاشقان خویش مکن روزه را حرام
من بی قرار مانده و تو بر قرار خویش
درویش روزه بسته و حلوا هنوز خام
روزه مدار چون لب تو پر ز شکر است
آزاد کن غلامی، ای خسروت غلام
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می خواستم که روزه گشایم نماز شام
سر بر زد آفتاب جهانسوز من ز بام
هوش مصنوعی: خواسته بودم که افطار کنم، اما در همین لحظه، آفتاب که به مانند شعلهای سوزان است، از پشت بام طلوع کرد.
با قامتی که سرو سهی گر ببیندش
یک پا ستاده تا به قیامت کند قیام
هوش مصنوعی: با قد بلند و زیبا، اگرچه مانند سرو است، حتی اگر یک پا هم به زمین بگذارد، تا همیشه و در هر زمان آماده ایستادگی و مقاومت خواهد بود.
برداشت پرده از رخ و چون روز عرضه کرد
بر من نماز صبح به وقت نماز شام
هوش مصنوعی: پردهبرداری از چهره و درخشش آن به مانند روز، مرا به یاد نماز صبح میاندازد که در چنین حالتی از نور و روشنی به زیبایی نماز شام جلوهگر میشود.
کردم سلام و سر بنهادم به روی خاک
هر چند سجده سهو بود از پی سلام
هوش مصنوعی: سلامی کردم و سرم را بر زمین گذاشتم، هرچند این کار ناشی از بیتوجهی بود و فقط به خاطر سلام بود.
ای عید روزگار، نهان کن رخ چو ماه
بر عاشقان خویش مکن روزه را حرام
هوش مصنوعی: ای عید روزگار، چهرهات را مانند ماه پنهان کن و به عاشقان خود بر این روز عید، روزه گرفتن را نادرست و ممنوع نکن.
من بی قرار مانده و تو بر قرار خویش
درویش روزه بسته و حلوا هنوز خام
هوش مصنوعی: من در حال بیقراری هستم و تو در آرامش خودت قرار داری. تو روزهای و من همچنان منتظر حلوا هستم که هنوز آماده نشده است.
روزه مدار چون لب تو پر ز شکر است
آزاد کن غلامی، ای خسروت غلام
هوش مصنوعی: ای کسی که لبهایت شیریناند و پر از شکر، روزه را رها کن و بگذار من، این غلام، آزاد شوم.
حاشیه ها
1399/02/06 01:05
علی مهجور
سلام
شعرهای امیر خسرو دهلوی در گنجور غلط زیاد دارد. در همین غزل بیت دوم غلط تایپی دارد:
با قامتی که سرو سهی گر ببیندش.
لطف کنید و اصلاح بفرمایید.

امیرخسرو دهلوی