شمارهٔ ۱۴۰۱
خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم
مگسل ز ما که بهر تو از خود گسسته ایم
آه، ار به روی تو نگشاییم ما شبی
چشمی که در فراق تو شبها نشسته ایم
آلوده جفای تو جان می رود درون
هر چند کز خدنگ جفای تو خسته ایم
سامان ز ما طلب مکن، ای پارسا، که من
میخواره و سفال به تارک شکسته ایم
در ده شراب شادی از آن رو که عقل رفت
دانی که از کدام بلا باز رسته ایم؟
خسرو، چه جای صرفه جان است و بیم سر
ما را که پیش سنگ ملامت نشسته ایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم
مگسل ز ما که بهر تو از خود گسسته ایم
هوش مصنوعی: برخیز، ای کسی که در دل ما جا داری، ما هم بیخود و تحت تأثیر تو نشستهایم. دور از ما نرو، چرا که ما برای تو به خودمان بیاعتنا شدهایم.
آه، ار به روی تو نگشاییم ما شبی
چشمی که در فراق تو شبها نشسته ایم
هوش مصنوعی: زندگی چقدر دشوار است اگر یک شب هم به چهره تو نگاه نکنیم، چرا که ما در غم دوری تو شبها را به صبح رساندهایم.
آلوده جفای تو جان می رود درون
هر چند کز خدنگ جفای تو خسته ایم
هوش مصنوعی: عذاب و ظلم تو به جان من آسیب میزند، هرچند که از تیرهای جفای تو خسته و ناتوان شدهام.
سامان ز ما طلب مکن، ای پارسا، که من
میخواره و سفال به تارک شکسته ایم
هوش مصنوعی: از ما انتظار نظم و ترتیب نداشته باش، ای انسان وارسته، چون من کسی هستم که در حال مستی و درگیری با مشکلات زندگی هستم و وضعیت من به هم ریخته و شکننده است.
در ده شراب شادی از آن رو که عقل رفت
دانی که از کدام بلا باز رسته ایم؟
هوش مصنوعی: در ده، ما برای شادی و خوشی شراب مینوشیم، زیرا عقل و فهم ما را ترک کرده است. آیا میدانی که ما از کدام مصیبت یا مشکل نجات یافتهایم؟
خسرو، چه جای صرفه جان است و بیم سر
ما را که پیش سنگ ملامت نشسته ایم
هوش مصنوعی: در این شعر به موضوعاتی همچون عشق و خطرات آن اشاره شده است. شاعر بیان میکند که در عشق و عواطف عمیق، هزینهها و خطرات نمیتواند ما را متوقف کند. با وجود مشکلات و انتقاداتی که ممکن است در مسیر عشق وجود داشته باشد، ما همچنان به آن ادامه میدهیم و در برابر چالشها ایستادهایم.

امیرخسرو دهلوی