گنجور

شمارهٔ ۱۳۶۸

گر چه از عقل و دیده و جان برخیزم
حاش لله که ز سودای فلان برخیزم
یک زمان پیش من، ای جان و جهانم، بنشین
تا بدان خوشدلی از جان و جهان برخیزم
گفتیم یا ز من و یا ز سر جان برخیز
از تو نتوانم، لیک از سر جان برخیزم
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم، نعره زنان برخیزم
به گه حشر چو از خاک برانگیزندم
هم ز بهر تو به هر سو نگران برخیزم
هوسم هست که پیش تو دمی بنشینم
وز سر هر چه بگویی، پس ازان برخیزم
مردم دیده مرا بهر تو در خون بنشاند
من به رویت نگرم، وز سر جان برخیزم
ناتوان گشتم ازان گونه که نتوان برخاست
ور مرا دست بگیری تو روان برخیزم
خسروم بیهده مپسند که هر دم با تو
شادمان شینم و با آه و فغان برخیزم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر چه از عقل و دیده و جان برخیزم
حاش لله که ز سودای فلان برخیزم
هوش مصنوعی: هرچند که از عقل و چشم و جان خود فاصله بگیرم، هرگز به خاطر عشق فلانی دست از این عشق برنمی‌دارم.
یک زمان پیش من، ای جان و جهانم، بنشین
تا بدان خوشدلی از جان و جهان برخیزم
هوش مصنوعی: مدتی پیش نزد من بیا، ای عزیز و نور چشمم، تا با خوشحالی از دل و زندگی‌ام برخیزم و به دمی تازه وارد شوم.
گفتیم یا ز من و یا ز سر جان برخیز
از تو نتوانم، لیک از سر جان برخیزم
هوش مصنوعی: گفتیم یا از من بگذر و یا از روح و جان خودت جدا شو. نمی‌توانم از تو دور شوم، اما می‌توانم از جانم فاصله بگیرم.
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم، نعره زنان برخیزم
هوش مصنوعی: اگر بعد از مرگم بر سر قبرم بیایید و صدای پایت را بشنوم، با حالتی ناله‌کنان از جا بلند می‌شوم.
به گه حشر چو از خاک برانگیزندم
هم ز بهر تو به هر سو نگران برخیزم
هوش مصنوعی: در روز قیامت وقتی که از خاک برخواهم خاست، به خاطر تو در هر جهتی که نیاز باشد، نگران و آماده خواهم بود.
هوسم هست که پیش تو دمی بنشینم
وز سر هر چه بگویی، پس ازان برخیزم
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که لحظه‌ای پیش تو بنشینم و بعد از اینکه کلامت را بشنوم، از آنجا بروم.
مردم دیده مرا بهر تو در خون بنشاند
من به رویت نگرم، وز سر جان برخیزم
هوش مصنوعی: مردم برای تو به خاطر عشق و احساساتشان، مرا در غم و اندوه فرورفته‌اند. اما من وقتی به چهره‌ات نگاه می‌کنم، همه چیز را فراموش کرده و از دلتنگی و درد بر می‌خیزم.
ناتوان گشتم ازان گونه که نتوان برخاست
ور مرا دست بگیری تو روان برخیزم
هوش مصنوعی: من به قدری ناتوان شده‌ام که دیگر نمی‌توانم خودم را بلند کنم، اما اگر تو دستی به من بدهی، با روحیه‌ای تازه بلند می‌شوم.
خسروم بیهده مپسند که هر دم با تو
شادمان شینم و با آه و فغان برخیزم
هوش مصنوعی: من برای تو خوشحالی و شادمانی را بی‌فایده نمی‌دانم؛ چرا که هر لحظه با تو در سرور هستم و با اندوه و ناله از تو دور می‌شوم.

حاشیه ها

1387/06/18 07:09
ناشناس

گویا حافظ دراین غزل با مطلع
مزده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم واز دام جهان برخیزم..
الهم گرفته از این غزل ا میرخسرو دهلوی است

1387/06/18 15:09
ناشناس

پیرو حاشیه قبل علاوه بر تضمین شکل قافیه مفاهیم این غزل در ابیاتی ازغزل حافظ تقریبا تکرار شده است مثلادر غزل بالا آمده است
از پس مرگ اگربرسرخاکم گذری
بانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم
وحافظ میگوید
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
تاچو حافظ زسر جان وجهان برخیزم
برسر تربت من با می ومطرب بنشین
تا به بویت زلحد رقص کنان برخیزم
امیر خسرو گفته نعره زنان برخیزم وحافظ گفته رقص کنان برخیزم و..
و تشابه "یکزمان پیش من ای جان وجهانم بنشین "
با "برسر تربت من با می ومطرب بنشین "هم روشنست
ظاهرا این تشابهات بواسطه تشابه احساسات عالی اهل معرفت است وگاه بیان یکی گویای زبان حال دیگریست ودر شعرشان هم منعکس میکنند

1401/05/25 17:07
محمدحسن خاکسارجلالی

با سلام و عرض ادب 

بنظر میرسد مصرع اول از بیت اول با وزن عروضی کل غزل نمیخواند و باصطلاح لنگ میزند.

احتمالا بدین شکل بوده 

گرچه از عقل "و دل" و دیده و جان برخیزم 

حاش لله که ز سودای فلان برخیزم