گنجور

شمارهٔ ۱۰۳۲

غارت عشقت رسید، رخت دل از ما ببرد
فتنه به کین سر کشید، شحنه به خون پی فشرد
شد ز خیالت خراب سینه ما، چون کنیم؟
موکب سلطان بزرگ، کلبه درویش خرد
جان که به دنبال تست، چند عنانش کشیم
چون ز پیت رفتنیست هم به تو باید سپرد
عشق اگر ذره ایست سهل نباید گرفت
آتش اگر شعله ایست، خرد نباید شمرد
عشق که مردان کشد سفله نجوید حریف
تیغ که سرها برد موی نداند سترد
شوق که باقی بود، یار چه خوب و چه زشت؟
دوست چو ساقی بود، باده چه صاف و چه درد؟
هستی ما زان تست ترک دلی گیر، از آنک
نزد مقامر خطاست قلب زدن گاه برد
در هوس مردنم، لیک ته پای او
گر نکشد او ز ننگ، ما بتوانیم مرد
خسرو، اگر عاشقی، سربه میان آر، ازآنک
هر که بدین راه رفت، سر به سلامت نبرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غارت عشقت رسید، رخت دل از ما ببرد
فتنه به کین سر کشید، شحنه به خون پی فشرد
هوش مصنوعی: محبت تو به ما آسیب زد و دل‌مان را از ما گرفت. فتنه‌ای که به کینه می‌پردازد، با شدت تمام به ما حمله کرد و نگهبان هم خون‌ریزی را تحمل نکرد.
شد ز خیالت خراب سینه ما، چون کنیم؟
موکب سلطان بزرگ، کلبه درویش خرد
هوش مصنوعی: سینه‌ام به خاطر خیال تو ویران شده است، چه کار کنیم؟ در حالی که گردونه‌ی پادشاه بزرگ در کنار کلبه‌ی یک درویش کوچک است.
جان که به دنبال تست، چند عنانش کشیم
چون ز پیت رفتنیست هم به تو باید سپرد
هوش مصنوعی: جان که به دنبال توست، چقدر باید افسارش را بکشیم، چون وقتی از این دنیا می‌رود، باید آن را به تو بسپاریم.
عشق اگر ذره ایست سهل نباید گرفت
آتش اگر شعله ایست، خرد نباید شمرد
هوش مصنوعی: عشق اگر کمی هم باشد، نباید به سادگی به آن نگاه کرد. اگر آتش شعله‌ای بزرگ و بزرگ‌تر است، نباید آن را بی‌اهمیت شمرد.
عشق که مردان کشد سفله نجوید حریف
تیغ که سرها برد موی نداند سترد
هوش مصنوعی: عشق، افرادی را به خود جذب می‌کند که دارای ویژگی‌های برجسته هستند و به دنبال کسانی که پایینی دارند نمی‌رود. کسی که در میدان عشق با جدیت و قدرت عمل می‌کند، به آسانی مغلوب نمی‌شود و می‌تواند بر مشکلات غلبه کند.
شوق که باقی بود، یار چه خوب و چه زشت؟
دوست چو ساقی بود، باده چه صاف و چه درد؟
هوش مصنوعی: اگر شوق و اشتیاق هنوز در دل باقی باشد، چه فرقی می‌کند که معشوق زیبا باشد یا زشت؟ و وقتی دوست مانند ساقی است، اهمیت ندارد که نوشیدنی صاف و خالص باشد یا تلخ و دردناک.
هستی ما زان تست ترک دلی گیر، از آنک
نزد مقامر خطاست قلب زدن گاه برد
هوش مصنوعی: وجود ما از توست، دل خود را رها کن؛ زیرا در نزد مقام، خطا در زدن قلب وجود دارد و گاهی این خطا به انسان لطمه می‌زند.
در هوس مردنم، لیک ته پای او
گر نکشد او ز ننگ، ما بتوانیم مرد
هوش مصنوعی: در آرزوی مرگم هستم، اما اگر او به خاطر شرم از من جلو نرود، ما هم می‌توانیم بمیرم.
خسرو، اگر عاشقی، سربه میان آر، ازآنک
هر که بدین راه رفت، سر به سلامت نبرد
هوش مصنوعی: اگر واقعاً عاشق هستی، باید با تمام وجود وارد این مسیر شوی، زیرا هر کسی که در این راه قدم بگذارد، نمی‌تواند از گزندهای آن در امان بماند.