گنجور

شمارهٔ ۱۱

ذاکر حق که دل روشنت از بیداریست
همدم صبح سحر خیز و خنک جان و تنت
گر تو در ذکری و فکری شده زانسان مشغول
که دگر باد نیاید زمن و حال منت
من هم از فکر نیم خالی و از ذکر دمی
گو بذکر توام و گاه بفکر دهنت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذاکر حق که دل روشنت از بیداریست
همدم صبح سحر خیز و خنک جان و تنت
هوش مصنوعی: نگران نباش، تو کسی هستی که توجهت به حق و حقیقت است و دلت از بیداری و آگاهی روشن است. تو همواره شریک و همدم صبح‌هایی هستی که خنک و دلپذیرند و جان و تن تو را تازه می‌کنند.
گر تو در ذکری و فکری شده زانسان مشغول
که دگر باد نیاید زمن و حال منت
هوش مصنوعی: اگر تو در حال یاد و تفکر هستی، نباید خود را به مسائل دیگری مشغول کنی، زیرا دیگر نمی‌توان از من انتظاری داشت و حال من نیز تغییر می‌کند.
من هم از فکر نیم خالی و از ذکر دمی
گو بذکر توام و گاه بفکر دهنت
هوش مصنوعی: من هم از فکر بی‌ثمر خسته‌ام و به یاد تو هستم، گاهی هم به فکر زبانت می‌افتم.