گنجور

شمارهٔ ۸۶۷

عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن
سر مونی بکس این راز نخواهم گفتن
وصف آن روی کز آسیب نظرهاست نهان
پیش رندان نظر باز نخواهم گفتن
گر بپرسد ز من آن غمزه که خون نوکه ریخت
هرگز این راز بغماز نخواهم گفتن
گله ناز و عتاب تو به آن ابرو و چشم
کشی صد رهم از ناز نخواهم گفتن
پیش بالات کز آن قامت طوبی پست است
سخن سرو سرافراز نخواهم گفتن
در مقامی که برانم سخن از سنگدلان
جز حدیث تو در آغاز نخواهم گفتن
گر بگویم ز سگ کوی نو وصفی به کمال
جز به اکرام و به اعزاز نخواهم گفتن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن
سر مونی بکس این راز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: عاشق کیست؟ این موضوع را دیگر نمی‌خواهم مطرح کنم. به خاطر اینکه دلم دچار درد و رازهای پنهانی است که از گفتن آن‌ها پرهیز می‌کنم.
وصف آن روی کز آسیب نظرهاست نهان
پیش رندان نظر باز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: زیبایی آن چهره که زیر تأثیر نگاه‌ها پنهان مانده، را نمی‌توانم برای دیگران به زبان بیاورم.
گر بپرسد ز من آن غمزه که خون نوکه ریخت
هرگز این راز بغماز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: اگر آن چشم‌نازنین که خون جوانی را به زمین ریخت از من بپرسد، هرگز این راز را فاش نخواهم کرد.
گله ناز و عتاب تو به آن ابرو و چشم
کشی صد رهم از ناز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: اگر از ناز و قهر تو بگویم، با آن ابرو و نگاهی که داری، هرگز نمی‌توانم به این موضوع اشاره کنم.
پیش بالات کز آن قامت طوبی پست است
سخن سرو سرافراز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: من در برابر قامت زیبای تو که از درخت طوبی هم بلندتر است، درباره هیچ‌کس جز تو سخن نمی‌گویم.
در مقامی که برانم سخن از سنگدلان
جز حدیث تو در آغاز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: در وضعیتی که من قرار دارم، فقط صحبت از تو را در آغاز خواهم کرد و هیچ سخنی از بی‌رحمان نخواهم گفت.
گر بگویم ز سگ کوی نو وصفی به کمال
جز به اکرام و به اعزاز نخواهم گفتن
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درباره سگ کوی نو چیزی بگویم، جز با احترام و ارادت نخواهم گفت.