گنجور

شمارهٔ ۸۳

ای به جان عاشقان خریدارت
غمزها نیز کرده بازارت
گر کنی قصد کشتن یاران
در چنین کارها منم بارت
تا تو آرام جان ز ما رفتی
رفت آرام جان ز رفتارت
نیم کشته شدم به یک دیدن
کاشکی دیدمی دگر بارت
جان شیرین تو منم گفتی
جان شیرین فدای گفتارت
چشم بیمار بر عیادت تست
نظری کن به چشم بیمارت
بر نگیرد سر از در تو کمال
گر بمیرد به پای دیوارت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به جان عاشقان خریدارت
غمزها نیز کرده بازارت
هوش مصنوعی: ای کسی که دل عاشقان را با خود می‌خری، همچنین دل‌نگرانی‌ها و غم‌های آن‌ها را هم در دست توست.
گر کنی قصد کشتن یاران
در چنین کارها منم بارت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی دوستانت را در این کارها بکاری، من هم در این مسیر با تو هستم.
تا تو آرام جان ز ما رفتی
رفت آرام جان ز رفتارت
هوش مصنوعی: وقتی تو از میان ما رفتی، آرامش زندگی‌ام نیز با تو رفت و حالا دیگر اثری از آن رفتار محبوبت نیست.
نیم کشته شدم به یک دیدن
کاشکی دیدمی دگر بارت
هوش مصنوعی: من به خاطر یک بار دیدنت به حالتی نیمه جان درآمدم، کاش می‌توانستم تو را بار دیگر ببینم.
جان شیرین تو منم گفتی
جان شیرین فدای گفتارت
هوش مصنوعی: تو می‌گویی جان شیرین من هستی، پس جان شیرین من فدای کلام تو می‌شود.
چشم بیمار بر عیادت تست
نظری کن به چشم بیمارت
هوش مصنوعی: چشم بیمار در پی ملاقات توست، به چشمان بیمار خود نگاهی بینداز.
بر نگیرد سر از در تو کمال
گر بمیرد به پای دیوارت
هوش مصنوعی: هرگز سر از در تو برنمی‌دارم، حتی اگر به خاطر عشق تو بمیرم.