شمارهٔ ۷۸۷
مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم
ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم
نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان
برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم
نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم
نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم
رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود
به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم
گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب
سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم
و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد
چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم
اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی
من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم
ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم
هوش مصنوعی: مرا میپرسند که باران کیست و به تو چرا میگویم. از دوستان محبتآمیز که صحبت میکنم، نمیدانم که کدام یک از آنها را انتخاب کنم و چرا باید درباره آنها صحبت کنم.
نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان
برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم
هوش مصنوعی: نفرین بر آن روزی که در جستجوی کسی نشستهام، و همچون دیگران به انتظارش ماندهام. چرا باید به تو بگویم که این همه انتظار برای چیست؟
نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم
نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم
هوش مصنوعی: در نتیجه غمهای تو دیگر هیچ نشانهای از آنها باقی نمانده است. حالا که سخنی از کسی که میتواند غمها را برطرف کند به میان میآید، چرا باید دربارهاش صحبت کنم؟
رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود
به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم
هوش مصنوعی: اگر رقیب بگوید که تو از امور و کارهای خود بیخبری، به من بگو که کار تو چیست، من چه پاسخی بدهم؟
گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب
سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم
هوش مصنوعی: اگر در محفل تو صحبت کردن آسان باشد، در روز و شب فقط از زیبایی و چهرهات سخن میگویم و حرف دیگری نمیزنم.
و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد
چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم
هوش مصنوعی: اگر دوباره از قرار دوستی، آن زلف زیبا برگردد، چرا و به چه دلیلی باید از زلفی که در بی قراری توست، صحبت کنم؟
اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی
من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی آن چشمان غمزهات باعث شود که از سر مستی من خون بریزد، پس چرا باید این رنجش را به چشمان خوابآلود تو بگویم؟