شمارهٔ ۷۳۷
روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم
گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم
اشک همچون در و رخساره چون زر دارم
غیر ازین هست و مرا نیست دگر وجه درم
گرچه در خانه دلگیر فراقم ناگاه
در حریم حرم وصل کشانید درم
مرض عشق تو را صبر دوا میسازم
نو جفا میکنی و من به وفای تو درم
تا ببینم رخ زیبای تو ناگاه ز دور
من دلخسته کوی تو از آن در گذرم
ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم
جان ز دست غم عشقت به سلامت نبرم
دست از عشق تو و پای ز کویت نکشم
اگر اندر ره عشق تو ببرّند سرم
از سر هر دو جهان بگذرم از شادی آن
گر کند چشم نواز لطف دگر یک نظرم
زانکه در خاطر من عشق گرفته ست کمال
هست در خاطر از آن درد و الم بیشترم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم
گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم
هوش مصنوعی: در روز و شب به خاطر غم عشق تو در فکر و اندیشهام، اگرچه صبرم از دوری تو هر لحظه کم و کمتر میشود.
اشک همچون در و رخساره چون زر دارم
غیر ازین هست و مرا نیست دگر وجه درم
هوش مصنوعی: من اشک را مانند در و رخسار خود میدانم و تنها چیزی که دارم، همین است. غیر از این چیز دیگری ندارم و هیچ وجه دیگری برای خودم نمیشناسم.
گرچه در خانه دلگیر فراقم ناگاه
در حریم حرم وصل کشانید درم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در خانهام احساس تنهایی و دوری میکنم، ناگهان در حریم مقدس عشق و وصال به من راه آمدند.
مرض عشق تو را صبر دوا میسازم
نو جفا میکنی و من به وفای تو درم
هوش مصنوعی: عشق تو برای من درد و رنجی سخت است، اما برای مقابله با این درد صبر و تحمل پیدا میکنم. تو به من بیرحمی میکنی و من همچنان به وفاداری و صداقت نسبت به تو ادامه میدهم.
تا ببینم رخ زیبای تو ناگاه ز دور
من دلخسته کوی تو از آن در گذرم
هوش مصنوعی: تا زمانی که ناگهان چهره زیبا و دلفریب تو را ببینم، از کوچهی دلخستهات بیخبر از آن در رد میشوم.
ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم
جان ز دست غم عشقت به سلامت نبرم
هوش مصنوعی: وقتی زیباییات به دل من وارد شد، جانم از غم عشق تو به خطر میافتد و نمیتوانم آن را به سلامت از دست ببرم.
دست از عشق تو و پای ز کویت نکشم
اگر اندر ره عشق تو ببرّند سرم
هوش مصنوعی: هرگز از عشق تو دل نمیکَنم و از راه تو دور نمیشوم، حتی اگر سرم را در راه عشق تو از دست بدهم.
از سر هر دو جهان بگذرم از شادی آن
گر کند چشم نواز لطف دگر یک نظرم
هوش مصنوعی: من از تمام نعمتهای این دنیا و آن دنیا عبور میکنم، تنها برای لذت دیدن یک نگاه پر از محبت و دوستی.
زانکه در خاطر من عشق گرفته ست کمال
هست در خاطر از آن درد و الم بیشترم
هوش مصنوعی: چون در دل من عشق جای گرفته، پس احساس کمال در من وجود دارد و به همین دلیل درد و رنج من نیز بیشتر شده است.