شمارهٔ ۷۳۵
روز عید است و من امروز بر آن در میرم
که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم
من به خلوت ننشینم پس از این گر به مثل
زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم
پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
آنکه بر خاک در میکده جان داد کجاست
تا نهم بر قدم او سر و پیشش میرم
خلق گویند که بیپیر بر رنج کمال
سالخورده می امروز به از صد پیرم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز عید است و من امروز بر آن در میرم
که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
هوش مصنوعی: امروز روز عید است و من اینجا هستم که نتیجه تلاشهای سی روزهام را دریافت کنم و جامی پر از شراب بگیرم.
دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم
هوش مصنوعی: مدتی است که از چهرهی ساقی و مینوشی دور ماندهام و از اینکه به خاطر این کوتاهی، شرمندهام، به شدت احساس خجالت میکنم.
من به خلوت ننشینم پس از این گر به مثل
زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم
هوش مصنوعی: از این پس در خلوت نمینشینم، حتی اگر مانند زاهدی که در صومعه زنجیر به پا میکند، خود را محدود کنم.
پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
هوش مصنوعی: واعظ شهر نصایح حکیمانهای به من میدهد، اما من فردی نیستم که به نصایح دیگران گوش فرا دهم.
آنکه بر خاک در میکده جان داد کجاست
تا نهم بر قدم او سر و پیشش میرم
هوش مصنوعی: کسی که در میکده جان خود را فدای محبت و عشق کرده است، کجاست که من سر به پای او بگذارم و به احترامش خم شوم؟
خلق گویند که بیپیر بر رنج کمال
سالخورده می امروز به از صد پیرم
هوش مصنوعی: مردم میگویند که بدون راهنما نمیتوان به کمال رسید، اما من امروز به این نتیجه رسیدهام که تجربه و دانایی یک فرد سالخورده به مراتب بهتر از صد فرد پیر است.