گنجور

شمارهٔ ۷۲۳

درین زحمت که این نوبت من از ریش درون دارم
نه هشتم طاقت رفتن نه امکان سکون دارم
درون خلوت خاطر توئی محرم تو میدانی
که شوق آرزومندی زتر از حد برون دارم
تو همچون صبح میخندی و من چون شمع میگریم
نمی دانی که این حالت من از سوز درون دارم
از وصلت پادشاهان را بجز حرمان نشد حاصل
من بی حاصل مسکین چنان امید چون دارم
از دل یک قطره خون ماندست از هجر جگر سوزت
ولی در جویبار دیده صد دریای خون دارم
ندیدم هیچ بر جز خواری از سرو قدت هرگز
چه سود از همت عالی چو بخت سرنگون دارم
مرا عاقل اگر دیوانه خواند آشفته می گوید
ندارد عقل و پندارد که من چون او جنون دارم
کمال از دینی دونم چه ترسانی چه می گویی
جوانم عاشقم مستم، غم دنیای دون دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درین زحمت که این نوبت من از ریش درون دارم
نه هشتم طاقت رفتن نه امکان سکون دارم
هوش مصنوعی: من در این تلاش و زحمت، به دلیل دردی که در درونم دارم، نه می‌توانم تحمل کنم که بروم و نه می‌توانم در جا بایستم.
درون خلوت خاطر توئی محرم تو میدانی
که شوق آرزومندی زتر از حد برون دارم
هوش مصنوعی: در عمق وجود من، تنها تو را می‌شناسم و می‌دانم که عشق و آرزوهایم فراتر از تصور است.
تو همچون صبح میخندی و من چون شمع میگریم
نمی دانی که این حالت من از سوز درون دارم
هوش مصنوعی: تو مانند صبح با خوشحالی می‌خندی و من مانند شمع در حال گریه‌ام. نمی‌دانی که این حالت من ناشی از آتش درونم است.
از وصلت پادشاهان را بجز حرمان نشد حاصل
من بی حاصل مسکین چنان امید چون دارم
هوش مصنوعی: از پیوند با پادشاهان جز ناامیدی نصیبم نشد، من بیچاره که هیچ چیز ندارم، امیدی دارم که مثل من سزاوار نیست.
از دل یک قطره خون ماندست از هجر جگر سوزت
ولی در جویبار دیده صد دریای خون دارم
هوش مصنوعی: از دل یک قطره خون که به خاطر دوری تو و دلمشغولی‌های عاشقانه‌ام باقی مانده، اما در چشمانم مثل یک جویبار، صدها دریای خون گریه کرده‌ام.
ندیدم هیچ بر جز خواری از سرو قدت هرگز
چه سود از همت عالی چو بخت سرنگون دارم
هوش مصنوعی: هرگز هیچ چیز جز ذلت از قامت زیبا و تو در نیافتم. چه فایده‌ای دارد تلاش بلند همت که سرنوشت من به بدی رقم خورده است؟
مرا عاقل اگر دیوانه خواند آشفته می گوید
ندارد عقل و پندارد که من چون او جنون دارم
هوش مصنوعی: اگر کسی مرا عاقل خطاب کند و بگوید دیوانه‌ام، باید بگوید که من هم مانند او عقل ندارم و به جنون او فکر می‌کند.
کمال از دینی دونم چه ترسانی چه می گویی
جوانم عاشقم مستم، غم دنیای دون دارم
هوش مصنوعی: من از کمال دین چیزی نمی‌دانم. چرا مرا می‌ترسانی؟ چه می‌گویی؟ من جوانی عاشقم و از دنیا به خاطر بی‌اهمیتی‌اش غمگینم.