گنجور

شمارهٔ ۶۵۸

در زورق حیات است جان رقیب خائف
یارب نگاه دارش از باد نامخالف
ما دین و دل نهادیم در وجه دلستانان
صد شکر کاین ذخیره شد صرف در مصارف
تا بپری به جانان کردند وقف جان را
واقف نبود گوئی زاهد ز شرط واقف
گر درد و غم فرستی وصلت کنیم حاصل
ما میکنیم تحصیل تا میرسد وظائف
معشوق و جام می را گر حق نمی شناسی
در راه حق شناسی نه سالکی نه عارف
دیدم لب و دهانش بوسی به چند گفتم
گویند با لطیفان بسیار ازین لطایف
آید به بوی زلفت بر در کمال رقصان
چشمی به حلقه دارد در طوف کعبه طائف

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در زورق حیات است جان رقیب خائف
یارب نگاه دارش از باد نامخالف
هوش مصنوعی: در قایق زندگی، جان دشمن به شدت ترسیده است. ای کاش او را از طوفان‌های ناسازگار حفظ کنی.
ما دین و دل نهادیم در وجه دلستانان
صد شکر کاین ذخیره شد صرف در مصارف
هوش مصنوعی: ما جان و ایمان‌مان را در برابر معشوق گذاشتیم و سپاسگزاریم که این سرمایه تنها برای عشق و محبت هزینه شد.
تا بپری به جانان کردند وقف جان را
واقف نبود گوئی زاهد ز شرط واقف
هوش مصنوعی: برای رسیدن به معشوق، جان را فدای او کردند؛ گویی که زاهد از شروط واقعی باخبر نبود.
گر درد و غم فرستی وصلت کنیم حاصل
ما میکنیم تحصیل تا میرسد وظائف
هوش مصنوعی: اگر درد و غم را از ما دور کنی، ما به عشق تو می‌رسیم و برای به دست آوردن هدف‌هایمان تلاش می‌کنیم تا به وظایف‌مان برسیم.
معشوق و جام می را گر حق نمی شناسی
در راه حق شناسی نه سالکی نه عارف
هوش مصنوعی: اگر محبوب و شراب را نمی‌شناسی، در مسیر شناخت حقیقت نیز قدم نگذار، چون نه سالک هستی و نه عارف.
دیدم لب و دهانش بوسی به چند گفتم
گویند با لطیفان بسیار ازین لطایف
هوش مصنوعی: دیدم لب و دهانش را با بوسه‌های زیادی لمس کرده‌اند، پس گفتم که می‌گویند لطیفان بسیار از این لطافت‌ها دارند.
آید به بوی زلفت بر در کمال رقصان
چشمی به حلقه دارد در طوف کعبه طائف
هوش مصنوعی: به خاطر بوی موی تو، شخصی شاداب و رقصان به در می‌آید و چشمی از شوق به سمت حلقه کعبه دارد، مثل طواف‌کنندگان در دور آن.