شمارهٔ ۶۵۱
کجا کنند به تیغ از تو عاشقان اعراض
ز شمع باری پروانه کی برد مقراض
بیا که بر تو کم عرض سوز و در نهان
که از طبیب نپوشند خستگان امراض
به لعل و در نکند نسبت آن لب و دندان
که لطف جواهر شناسد از اعراض
دل کدام ریاضت بود قوی تر از آن
تو مستعد نظر شو کمال و قابل فیض
سواد چشم من از گریه شد تر و ابتر
کنون محرر اشکم همی برد به بیاض
چو بوی دوست شنیدیم و کوی او دیدیم
دگر هوای ریاحین چرا کنیم و ریاض
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجا کنند به تیغ از تو عاشقان اعراض
ز شمع باری پروانه کی برد مقراض
هوش مصنوعی: عاشقان چگونه میتوانند از تو دور شوند، همانطور که پروانه نمیتواند از شمع فاصله بگیرد.
بیا که بر تو کم عرض سوز و در نهان
که از طبیب نپوشند خستگان امراض
هوش مصنوعی: بیایید که در پنهان از درد و رنج خود سخن بگوییم، زیرا بیماران نمیتوانند از طبیب و مشکلاتشان چیزی پنهان کنند.
به لعل و در نکند نسبت آن لب و دندان
که لطف جواهر شناسد از اعراض
هوش مصنوعی: لب و دندان او به اندازهای زیبا و باارزش هستند که نیازی به شناختن جواهرات نیست؛ این زیبایی به وضوح خود را نشان میدهد و به تنهایی توجه را جلب میکند.
دل کدام ریاضت بود قوی تر از آن
تو مستعد نظر شو کمال و قابل فیض
هوش مصنوعی: دل چه ریاضتی میتواند قویتر از دل تو باشد؟ تو که برای دریافت نگاه و فیض کمال آمادگی داری.
سواد چشم من از گریه شد تر و ابتر
کنون محرر اشکم همی برد به بیاض
هوش مصنوعی: سیاهی چشم من از گریه زیاد خیس و خراب شده، اکنون نویسنده اشکم، در حال نوشتن، به سفیدی میرود.
چو بوی دوست شنیدیم و کوی او دیدیم
دگر هوای ریاحین چرا کنیم و ریاض
هوش مصنوعی: وقتی عطر و بوی دوست را استشمام کردیم و دیدار کوی او را تجربه کردیم، دیگر چرا به دنبال گلها و باغها باشیم؟